کاهش بیش از سه هزار درصدی ارزش پول ملّی نسبت به ده سال اخیر، بطور بی سابقه ای ذهن وروان عموم مردم این سرزمین را در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی درگیر خود کرده است.چرا که اولاً خیلی مهم و ثانیاً چند بعدی می باشد. این اهمیّت خاصیتی ماهوی داشته و کتمان و نادیده گرفتن آن نه مشکلی را حل کرده و نه ذره ای از اهمیّت آن می کاهد.این میزان حساسیّت چند بعدی نه مختص ایران که برای تمام مردم دنیا همینگونه می باشد و درگفتمان های مهم مرتبط با این متغیر به فراخور موضوع کنش و واکنش صورت گرفته است.

مصادیقی همچون اتفاقات و مباحث صورت گرفته در کشورهای عضو اتحادیه اروپا همزمان با شکل گیری یورو و یا ترکیه و ونزوئلا در سالهای اخیر شواهدی بر این مدّعا می باشند.

ارزش پول ملّی یک متغیر اقتصادی است چرا که علاوه بر ریشه و ماهیّت اقتصادی آن،اندازه و مقدار آن بصورت مستقیم بر بسیاری از متغیرهای اقتصادی و بخصوص تورّم،واردات،صادرات و تراز تجاری تاثیرگذار ومتأثر می باشد. این واقعیّت در اقتصادی همچون ایران که حدود ۸۵ درصد از ارزش واردات آن متعلّق به کالاهای واسطه ای و مواد اولیه می باشد و کاهش ارزش پول ملّی با توجّه به ساختار اقتصادی و تولید به سرعت باعث افزایش تورّم می شود ظهور و بروزی دو چندان پیدا میکند.

از منظری دیگر، شاید هیچ متغیر و شاخص اقتصادی به اندازه ارزش پول ملّی،امکان و توانایی مقایسه سریع و مستقیم ارزیابی و مقایسه توان اقتصادی یک کشور با کشورهای دیگر را برای مردم عادی و غیر متخصص فراهم نمی آورد و از این طریق با عزّت ملّی و احساس خودباوری و رضایت ملّی مردمان یک کشور مرتبط می شود.همچنین تأثیر اندازه و مقدار این تغییر در مقایسه با ارزهای مالی معتبر و جاری بین المللی بر سطح زندگی و رفاه مردم بخصوص طبقه متوسط به پایین و شکل گیری یا بهم ریختگی طبقات اجتماعی،فرار یا ورود سرمایه های انسانی و مالی و سایر موارد مرتبط با عموم مردم،متغیری با عملکرد های اجتماعی نیز محسوب می شود.تجربه اروپا از تأثیر ارزش و نوع پول ملی بر رشد ملی گرایی افراطی و گسترش و ناآرامی های اجتماعی در این خصوص و بسیار قابل تامل و توجه است.

تمام آنچه گفته شد و بسیاری از موارد که بنابه فرصت و فضای این یادداشت بدان پرداخته نشد یا بصورت گذرا اشاره ای شد دلایلی کافی برای عملکرد های متعدد سیاسی این متغیر نیز می باشد و به همین دلیل انتظار کاملا درست و بجایی است که شاهد پردازش و استفاده سیاسیون در رقابت های سیاسی و اظهارنظرهای ایشان از ارزش پول ملی و حواشی مرتبط با آن باشیم.در این بازار هم عرضه کنندگان(سیاسیون)مشتاق ارایه کالای خود می باشند و هم متقاضیان (عموم مردم)خریداران خوبی هستند و تا چنین است مبادله کالا و خرید و فروش یعنی اظهار نظرها و  استفاده های سیاسی همچون بسیاری از کشور های دنیا صورت می گیرد حتی اگر به نظر کارشناسان،غیر کارشناسی و سیاست زده باشد.

نکته مهم اینکه در اینجا یک تضاد و پارادوکس قابل مشاهده می باشد.از یک طرف خیلی از کارشناسان اقتصادی اعتقاد براین دارند که در ایران نیز همچون بسیاری ازکشورهای دنیا،سیاست و ساز وکار آن باید درخدمت منافع اقتصادی کشور قرار بگیرد و از طرف دیگر هنگامی که در کارزار های سیاسی و رقابت های این عرصه بدین موضوعات پرداخته شده و له یا علیه جریانی خاص از این متغیر و سیر ارزش آن استفاده می شود،اتهام سیاست زدگی وارد می شود.در حالیکه وقتی قرار است سیاست در خدمت اقتصاد باشد پرداختن به این مسائل توسط سیاسیون ناگزیر می باشد(البته این نظریه منتقدان خود را دارد)پس توقع پرهیز جریانات سیاسی از این متغیر،توقعی نامناسب است و قطعا چه خوشایند باشد یا نباشد بنابه ماهیّت واثرات وتاثیرپذیری آن در عرصه ها و رقابت های سیاسی بعنوان دست آویز  و ابزاراستفاده می شود.

مهم این است که تمام این توجهات سیاسی نباید صرفاً استفاده ابزاری از مفاهیم اقتصادی تلقی شده،بلکه مقدمه ای بسیار روشن برای مهم جلوه دادن و جلوه کردن اقتصاد و قرار گیری آن در کانون توجهات سیاسی در کشورمان است.امروزه در ادبیات وگفتمان  مسئولان سیاسی کشور واژه هایی میبینیم و می شنویم(نظیر جنگ اقتصادی،خط مقدم جنگ اقتصادی و…)که بیانگر این واقعیت است که اهمیت اقتصاد و مفاهیم آن در حال نهادینه شدن در ادبیات و موضع گیری های سیاسی ما می باشد.این نکته بسیار مثبت است و قطعا درآینده در تصمیم گیری های سیاسی این متغیر های اقتصادی هستند که از حالتی وابسته بودن به سمت مستقل بودن انتقال پیدا میکنند.

دراین میان کارشناسان اقتصادی باید کارخودشان کرده و بر مبنای نظریات و تئوریها و آنچه خوانده اند و دیده اند و تجربه کرده اند به ارائه اظهار نظرها،راهکارها و سیاست های اقتصادی اجرایی و کاربردی پرداخته و سیاسیون و مسئولان را یاری کنند.تعامل  این دو گروه با هم در نهایت برای مردم این سرزمین خوب خواهد بود.                                                            

 این نوشته هرگز به این معنی نیست که اتفاقات رخ داده بر سر پول ملّی و کاهش ارزش آن طی سالیان اخیر مورد تأید می باشد و در آینده در این خصوص خواهیم نوشت.

                                                                                                   مهدی خطیبی