در خیابان های تهران که قدم می زنیم شاهد اتفاقات گوناگونی خواهیم بود از دست فروشی بانوان در خیابان های اصلی شهر تا کارتن خوابی دختران نوجوان در خیابان به راستی زمان های گذشته این اتفاقات و رخ داده ها دیده نمی شدند چرا آسیب های اجتماعی به یک باره سر باز کردند و به گستردگی دنیای رنگی شدند.

دختران ۱۵ ساله ای که باید دوران رنگی داشته باشند و زندگی را با نگاه نوجوانان ببیند باید به دنبال تکه نانی باشند تکه نانی از فقر و گرسنگی مردم دیگر نانی ندارند کجاست آن کوچه مردهایی که برای ناموس و دختران سرزمین شان روی مین ها رفتند که مبدا این دختران در دام عراقی ها بیافتند.

به راستی که نامردی جایش را به مردی داده است امروزه زنان مردانی شده اند در پوست زن  مردانی که نان اورند اگر اقتصاد کشور درست پیش می رفت شاید الان این دختران به جای کارتن خوابی و اعتیاد راه دیگری را پیش می گرفتند.

وقتی در کشوری تولید وجود ندارد کارگر نان شب ندارد دختر سرزمین من خود را سربار خانواده می بیند بنابراین به ناچار خود به دنبال کسب درآمد به کلانشهر ها قدم می گذارد کلانشهرهایی پر از گرگ در لباس بره این دختران چندین بار دریده شده اند تا به جایی رسیدند که اعتیاد برگزینند تا فراموش کنند آنچه برایشان رخ داده است.

دیگر خبری از مردان آزاده که به دنبال این بودند دختران سرزمین من در امنیت باشند نیست شاید مسوولین بعدی فکری به حال این سرزمینی که روزی دخترانش جایگاه والایی داشتند و امروز کارتن خواب شده اند بکند اگر اشتغال و اقتصاد درست شود دختران سرزمین من تن به تن فروشی نمی دهند.

  • نویسنده : مونا ربیعیان