یکی از مهمترین خاصیت علم اقتصاد این است که باید بتواند در جملاتی کوتاه مقصود خود را برساند. ولی وقتی بخواهد آن ایده را پیاده کند به شرح و بسط زیادی نیاز دارد.

باید الگوهای ریاضی ، شاخص های عددی و مشاهدات آماری بسیاری را جمع آوری کند،
مثلاً ممکن است یک اقتصاد دان برای حل مشکلات کشور پیشنهاد می کند. دولت برای داشتن اقتصاد پویا باید گامهایی جهت
تثبیت انتظارات مردم بردارد و برای این کار داشتن ساختارهای حقوقی مناسب ضرورت دارد‌،
معنی این جمله این است ، دولت ساختاری ایجاد کند، تا مردم بتوانند ، اقدامات دولت را پیش بینی کنند و فعالیت های اقتصادی خود را سر و سامان دهد. برای این منظور باید یک ساختار حقوقی وجود داشته باشد تا فرد بتواند طبق قانون منافع خود را حداکثر کند.
یکی از مصداق‌ها ی این قانون می تواند ، حمایت دولت از سهامداران خرد در بورس باشد. مصداق دیگر این حرف این است که دولت ساختاری ایجاد کند تا اینکه سهامداران عمده شرکتها بتوانند در تعیین مدیران شرکت ها دخالت و منافع مشروع خود را کسب کنند . پس یک وجه جمله این است که دولت موظف است در بازار بورس دخالت و حداقل این دو خواسته مردم را جامعه عمل بپوشاند. بلعکس اگر به هر ترتیب قانونی وجود نداشته باشد، کارکرد بورس و زد و بندهای عده ای موجب تحمیل ضرر هنگفتی به سهامداران می شود. وقتی سهامداران متضرر می شوند، انتظارات مردم مشوش می شود. وقتی انتظارات مردم مشوش شود، موضوع سرمایه گذاری و اشتغال در ابهام قرار می گیرد. لذا دولت باید بیاید و انتظارات مردم را تثبیت کند تا سرمایه گذاری و اشتغال بوجود آید ‌
یا اینکه ، من نوعی یا هر شهروندی می خواهد اطراف ساختمان های نا ایمن پرسه نزند.
برای تثبیت انتظار مردم ,شهرداری ها می آیند،ضریب ایمنی ساختمانها را مشخص و در دید عموم مردم می گذارند. در اینصورت افراد می توانند انتظار خود را تثبیت کنند.
و مصداق های دیگری هم می شود برای تثبیت انتظارات نوشت ..
وقتی مصداق ها مشخص شد. سپس برای مصداق‌ها عدد و رقم تعریف می کنند در دنیای امروزی بیشتر این اعداد و ارقام توسط سازمانهای بین المللی و داخلی تعریف شده اند.
مثلاً برای مصداق حمایت از سهامداران خرد، بانک جهانی یک شاخص برای فضای کسب و کار ، تحت عنوان ضریب حمایت از سهامداران خرد تعریف کرده است.
یا برای مصداق دومی، سازمانی دیگر یک ضریب شفافیت تعریف می کند.
پس وقتی یک اقتصاد دان مطلبی می گوید، این مطلب برخواسته از تعداد زیادی شاخص است که سازمانهای مختلف تعریف کرده اند . و یا فرمول‌هایی است که برای این منظور نوشته شده است.
وضعیت فعلی کشور طبق شاخص های محاسبه شده ،همانطور که همه می دانند، کشور ایران در هیچکدام از شاخص های بین المللی رتبه خوبی ندارد.
در ابتدای کار دولت سیزدهم ، اصلاح شاخص شروع کسب و کار و گرفتن مجوزها شروع شد ولی بجای به نتیجه رساندن آن اقدام و شروع به اصلاح سایر شاخص ها ، به یکباره این کار رها شد.
اتفاق بدتر اینکه بعضی از مسولین صحبت های اقتصاددانان را عوضی می فهمند. مثلاً تثبیت انتظارات را به گفتن حرفهای دلگرم کننده تفسیر می کنند. لذا رییس بانک مرکزی می آید و در مصاحبه خود می گوید، ما کلی پول خارجی نقد داریم.
یعنی گفتن این جمله در تلویزیون را تثبیت انتظارات می داند. اینجور حرفها شاید یکبار تاثیر کند ، ولی برای دومین بار نتیجه معکوس دارد.
این آقایان باید بدانند اقتصاد علمی است که با عدد و رقم و فرمول و ریاضیات حرف می زند.
لذا منظور یک اقتصاددان از کلمات این است که اعداد و شاخص های مختلف باید محاسبه و برای بهبود آن چاره اندیشی شود. لذا اقتصاددان از دولت می خواهد این شاخص و اعداد محاسبه و با اصلاح فرایندها شاخص ها را بهبود بخشد. ولی اگر اقتصاددانان یک حرفی بزنند، و مسولین هم کاری دیگر و حرف دیگری بزنند.
کلاه همه اقتصاددانان برای همیشه پس معرکه است. و دولت هم چیزی جز بحران درو نخواهد کرد.

  • نویسنده : احمد قربانی