در روزهایی که بانک ها وام نمی دهند برخی از شرکت های تجاری به دنبال سواستفاده هستند و به عنوان پرداخت وام بانکی از مردم سواستفاده می کنند.

به عنوان مثال شرکتی است که وام می دهد اما ده میلیون میگیرد تا کسی را به عنوان کارشناس ملک معرفی کند اما وام بانکی کارشناس را می فرستد و اگر وام دریافت نشود پولی دریافت نمی کند برای کارشناسی اما این شرکت اول پول می گیرد و اگر شخص وام گیرنده منصرف شود ده میلیون را پس نمی دهد و به زبان ساده تر اگر ده نفر  وام بخواهند و از هر نفر ده میلیون گرفته شود صدمیلیون در یک ماه درآمد خواهد داشت و اگر هم وام نگیرند این پول مستقیم به جیب شرکت خواهد رفت.

شرایط وام که گفته شده است که بانکی می باشد به شرحی است که کل وام طی سالهایی که قسط می دهید به پایان نمی رسد به زبان ساده تر باید گفت اگر یک میلیارد وام از این شرکت بگیرد و اقساط سه سال انتخاب کنید باید حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون ماهیانه پرداخت کنید تازه ملک در رهن فردی که آن شرکت معرفی می کند می رود تازه پس از سه سال باید یک میلیارد را پس دهید چون شما اقساطی که پرداخت می کنید فقط سود آن است و پول اصلی همچنان باقی می ماند و اسم این وام را وام بانکی می گذارند اما به زبان عامیانه این وام نیست بلکه پول سودی است که در بازار رواج پیدا کرده است اما چون وضعیت اقتصادی نابسامان بوده است و مردم هم باید بدهی پرداخت کنند مجبور می شوند تا به شرکت ها اعتماد کنند و وام بگیرند اما وقتی که وارد سیستم این پرداختی شوند تمام زندگی خود را از دست خواهند داد ده میلیون که هیچ کل زندگی که به زحمت به دست آورده‌اند را از دست می دهند.

سیستم بانکی موجود باعث شده تا این شرکت ها مثل قارچ رشد کنند و هیچ نظارتی هم براین رفتارها نمی شود چرا که در حال حاضر هرجا شکایت کنی فقط یک جمله می شنوی دولت هنوز سرکار نیامده است برای وام هم میروی این را می شنویم که هنوز وزیر مشخص نیست هنوز دولت چهاردهم کار خود را آغاز نکرده است و این آغاز نکردن ها باعث می شود تا مردم گرفتار شرکت هایی شوند که تمام زندگی شان را از دست می دهند و هیچ کاری نمی توانند بکنند.

خبرنگار روزنامه اقتصاد پویا با شرکت های پرداخت وام که اینگونه هستند به گفت و گو پرداخت تا شرایط وام ها را بداندو به این نتیجه رسید که هیچ نظارتی بر روند شرکت های مشارکتی که اعلام می کنند وام می دهند و تمام زندگی ها را نابود می کنند نمی شود.

  • نویسنده : مونا ربیعیان