مونا ربیعیان/ به گفته فیلسوف یونانی «هراکلیت»، اگر امید نداشته باشیم، نمی‌توانیم حتی آن چیزهایی که نمی‌خواهیم اتفاق بیافتند را هم پیدا کنیم. این گفته‌ هراکلیت که صدها سال از آن می‌گذرد به ما می‌گوید که در نهایت این امیدوار بودن است که راه نجات را به ما نشان می‌دهد.

درجامعه امروزی بنی آدم دیگر اعضای یک پیکر نیستند چرا که جامعه به سمت خشونت ورزی می رود در این خصوص با یک جامعه شناس به گفت و گو پرداختیم.

خشونت ورزی جای مهرورزی

احمد بخارایی؛ جامعه شناس درخصوص شعاری قدیمی بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند که در جامعه امروزی کاربردی ندارد به خبرنگار ما گفت: آدم ها نسبت به یکدیگر بی مهر شده اند به قول حافظ دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؛ محبت نکردند اولین گام خشونت ورزیدن است، خشونت زبانی، فیزیکی و عاطفی می تواند باشد حتی وقتی دو فر با یکدیگر سخنی نگویند نوعی خشونت است، وقتی محبت نکردن و مهر نورزیدن در جامعه وجود داشته باشد آن اجتماع را خشونت در برخواهد گرفت.

وی علت این خشونت ورزی ها را اینگونه بیان کرد: جامعه ما جامعه ای آشفته و بدون نظم اجتماعی است با وجود این همه مشاور و روانشناس که اینها مسکن موقت برای مردم هستند باز خشونت برای دردها بیشتر شده است بنابراین جامعه ای که احساس امنیت در آن وجود ندارد را چطور توقع مهر ورزی دارید.

احسای امنیت با امنیت متفاوت است مانند احساس فقر با فقیر بودن

این جامعه شناس احساس امنیت را اینگونه بیان کرد: احساس امنیت با امنیت متفاوت است همانند احساس فقر یا فقیر بودن تعریف های متفاوتی دارد کسی که در روستا زندگی می کند و شرایط یکسان با بقیه دارد هیچگاه احساس نمی کند فقیر است اما شخصی که در کلانشهر ها زندگی می کنند همیشه فقر را احساس می کند چرا که دیگران هستند که از اوبالاتر باشند احساس امنیت و امنیت داشتند نیز همانند همین موضوع است، به طور مثال مادری وقتی فرزندش در حال غرق شدن است حاضر می شود خودش غرق شود اما فرزندش نجات پیدا کند اما شاید پدر نسبت به فرزندش چنین احساسی نداشته باشد این مهر ورزیدن و خشنوت است نمی توان همه را مانند مادر خود دید.

وی در ادامه افزود: آدمها احساس امنیت نمی کنند در صورتی که احساس امنیت نیاز اول سلسله نیازهای ۵گانه احساس است احساس اخر مرتبط با استعدادها و شکوفایی شدن این توانایی ها در جامعه است وقتی جامعه ایجاد اضطراب می کند و تگر افراد یک جامعه به صلح درونی دست پیدا کنند می توانند صلح با بیرون داشته باشند به قول مولانا همدلی از هم زبانی خوش تر است درصورتی که هم زبانی مهمتر از همدلی است وقتی زبان یکدیگر را متوجه شویم می توانیم بگوییم که همدیگر را درک می کنیم.

صلح درونی می تواند مهرورزی را گسترش دهد

احمد بخارایی در ادامه افزود: صلح درونی وقتی اتفاق می افتد که احساس امنیت داشته باشیم نمی توانیم عارف مسلک به مردم نگاه کرد مردم کوچه بازار عارف نیستند و جز افراد خاص محسوب نمی شوند بنابراین نمی توان مهرورزی را عارف مسلک نگاه کرد.

این جامعه شناس نیازهای ۵ گانه ذاتی را اینگونه بیان کرد: نیازهای معیشتی(گرسنگی ، سفره های غذا) مسکن و آموزش از مهمترین نیازهای ۵ گانه است و در نهایت امید به آینده روشن که این امید در جامعه روش در جوامعی رخ می دهد که امنیت وجود داشته باشد وقتی استعدادی کشف می شود این استعداد پرورش داده شود نه اینکه در نطفه خفه شود. از طرفی امینت جانی درگیری های اخیر در اجتماع را می توان برایش مثال زد امنیت مالی کهب ا وجود اقتصاد سالم رخ می دهد نه اقتصاد ناسالم( بالا رفتن قیمت ها به شکل روزانه؛ کوچک شدن سفره های مردم به شکل ها و عناوین مختلف) امنیت سیاسی و… احساس امینت با برنامه ریزی درست کلانی و مشارکت اجتماعی سالم و داشتن جامع پویا مفهوم پیدا می کند نه جامعه ایستا.

جامعه گزینشی نمی تواند مهرورزی را آموزش دهد

ور درخصوص نظام اقتصادی پویا اظهار داشت: جامعه ای که در ان نظم داشته باشد از نظر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ای پویا است یعنی مغز و روح باهم در یک کف ترازو قرار دارند از طرفی جامعه ای که گرایش شیری دارد یعنی اینکه پشت به نظام اجتماعی می کند و گروه های خاصی را برسرکار می اورد خرده نظام سیاسی و اقتصادی را به انحراف می کشاند آن هم به دلیل اینکه بعالان گزینشی اخبار را گزینشی می گویند همه اخبار به گوش افراد نمی رسد بنابراین از جامعه گزینشی نمی توان توقع کمک به همنوع را داشت اول باید امینت ها که نیاز نظام اجتماعی است را فراهم سازد بعد مهرورزی در جامعه پویا خواهد شد.