در کنفرانس مجازی اقتصاد پویا با رضا تقى پور عضو كميسيون صنايع و معادن مجلس شوراى اسلامى؛ برات قباديان معاون وزير صمت، على چاغروند رئيس كميسيون تسهيل كسب و كار سازمان ملى كارافرينى ايران، على عبدى زاده تحليلگر اقتصادى با موضوع؛ توانمند سازى و توسعه كارافرينى در بنگاه هاى كوچك برگزار شد.

مونا رمضانپور/ در این نشست درخصوص اینکه سالانه میلیاردها تومان برای وارد کردن چه محصولاتی استفاده می شود و اگر به جای اینکه محصولات مانند قطعات خودرو را وارد کنیم در شهرک های صنعتی خرد تولید کنیم میتوانیم مقابل استفاده بی رویه از ارزهای کالای صادراتی را بگیریم.

*سهم ۸۰ درصدی از اشتغال کشور را بنگاه های کوچک ومتوسط انجام می دهند اما در آمارها داریم تنها سهم ۶ درصدی از وام داشته اند از بانک ها و اعطای تسهیلات۹۷۴ میلیارد تومان تسهیلات اعطا شده که ۵۴ هزار میلیارد سهم این شرکت ها بوده که این نشان می دهد روند اعطای تسهیلات در بانک ها  با کندی مواجه است باید این آسیب شناسی شود تا دلیل اینکه بانک ها عنایتی به قرار دادن تسهیلات به بنگاه های کوچک ندارند و شاید ریسک آن بالاتر هست ببینیم که به چه شکل این روند را می توانیم تسهیل کنیم و آیا تامین مالی باید از طریق بانک ها انجام شود یا از طریق فرا بورس ؟

*عبدی زاده: صنایع کوچک در دولت ها فراموش شده است

همانطور که می دانید بنگاه های کوچک و متوسط بخش عظیمی از از اقتصاد ما را تشکیل می دهند و به همین دلیل باید همیشه در حوزه سیاست گذاری در اولویت قرار گیرند

بحث پرداخت تسهیلات در انواع گوناگون به این بنگاه ها، بحث ۶ درصد می تواند فاجعه تلقی شود به این منظور که چطور می شود حدود ۶۰ درصد اقتصاد کشور را بخشی تشکیل دهد که حدود ۶ درصد میزان تسهیلات بانکی را به خود اختصاص می دهد که باید آسیب شناسی شود

دو آسیب جدی در این حوزه قابل طرح است اول اینکه در یکی دوسال گذشته با تورم هایی که در کشور ما شکل گرفته و از طرفی هم بازار سرمایه و بازار ارز و طلا و املاک و مستغلات با شیب تندی شروع به افزایش قیمت کرده اند طبیعتا این بازارها برای سرمایه های بانکی و غیر بانکی دارای جذابیت بیشتری بوده و هست و بانک ها حوزه سرمایه گذاری را به بخش سهام و ارز و طلا و املاک اختصاص داده اند و سعی کرده اند از پرداخت تسهیلات به این بخش مهم و راهبردی به شکل های گوناگون به نوعی طفره بروند که باید نظام بانکی و بانک مرکزی که متولی این امر است پاسخگو باشند

و اینکه ما از چه راهی می توانیم تامین بانکی این بنگاه ها را انجام دهیم اخیرا بانک مرکزی درپایان سال گذشته طرح گام را مطرح کرد که یکی از برنامه های بانک مرکزی در قالب نظام بانکی است که امکان تامین مالی سرمایه در گردش نظام تولید را برای واحدهای کوچک و متوسط فراهم می کند حالا اگر ما بخواهیم به این موضوع به عنوان یک راهکار تامین مالی بپردازیم مهم است که شاخص های دیگر اقتصاد را هم در بر می گیرد و اینکه جذابیت در بازارهای دیگر موجب شده تولید کننده ها سرمایه های خود را از چرخه تولید خارج کرده و به بازارهای رقیب ببرند که این یک آسیب بزرگ است که سیاست گذار باید به این بحث ورود کرده و این شرایط را مدیریت کند .

در پایان سال گذشته این سیاست توسط بانک مرکزی برنامه ریزی شده که در تجارب بین المللی هم وجود داشته و در خیلی از کشورها به نام زنجیره تامین مالی اجرا شده و ما می توانیم برای این بحث چند پیش فرض در نظر بگیریم که براساس شرایط دارای کارایی است ما اگر بخواهیم مفروضات را در شرایط کنونی تحلیل کنیم اینطور است که یکی از مفروضات این بازار این است که در زنجیره تولید یک کالا همه بنگاه ها با کمبود مالی و در گردش مواجه نبوده و نیستند و بیشتر حلقه های پایین دستی دچار مشکلات مالی هستند

که اتفاقا همین بنگاه های کوچک و متوسط هستند البته با توجه به شرایط رکود و تورم در کشور اساسا تامین مالی بنگاه ها بیش از انکه مشکل یک بنگاه باشد مشکل سیستماتیک و عام نظام تولید کشور است و به قول معروف ما با یک آسیب جدی در این زمینه  مواجهیم در حالیکه بعضی از مالکان واحدهای تولیدی ترجیح می دهند که سرمایه خود را از چرخه تولید خارج کنند حداقل در زمان فعلی که بازارهای رقیب دارای بازدهی بیشتر هستند بعید است که متقاضیان اوراق گام چشمگیر باشند و از طرفی به دلیل تورم که هزینه های تولید را افزایش داده اند بر فرض ورود این اوراق به چرخه تولید نسبت به هزینه های تولیدی در شرایط بحرانی و اضطرار است که فقط حاضر به ورود به این بازار و استفاده از این ابزار به عنوان اوراق اعتبار مولد نامگذاری شده استفاده کنند

* فلسفه اوراق گام چیست و بانک مرکزی با انتشار این اوراق به دنبال چه رویکردی برای کمک به بنگاه های کنوچک و متوسط است ؟

گواهی اعتبار مولد یا همان طرح گام یک ابزار بازار محور با قابلیت نقل و انتقال در بازار پول و  سرمایه تسهیلات جدیدی را برای تامین اعتبار بنگاه های تولیدی فراهم می کند که براساس آن تولید کنندگان بر مبنای فاکتور خرید، خرید مواد اولیه و حتی کالاهای واسطه ای را از بانک عامل درخواست انتشار و تضمین گواهی اعتبار مولد را در سررسید می کنند و به بنگاه فروشنده تحویل میدهند که این اوراق را می توانند تا زمان سررسید پیش خودشان نگاه دارند یا به فروشنده مواد اولیه تحویل دهند یا در بازار سرمایه تنظیم کنند

از بعد کلی شاید این طرح را بتوانیم خوب ببینیم چرا که در تمام تجارب بین المللی که مطالعاتی را انجام دادیم کارایی و بازدهی خوبی داشته اما اینکه چرا در کشور ما هنوز نتوانسته بازدهی خوبی داشته باشد ؟

در صورتی این بازدهی می تواند شکل بگیرد که بازارهای سفته بازی مدیریت و کنترل شوند و همچنین نرخ تورم نیز کنترل شود و آنوقت است که می توانیم نسبت به کارایی این اوراق خوش بین باشیم یعنی اینکه تامین مالی و سرمایه درگردش بنگاه های کوچک و متوسط را از این محل انجام دهیم.

و اگر بخواهیم این بحث را فقط به عهده بانک ها بگذاریم با توجه به اینکه این بنگاه های کوچک ومتوسط برای تامین تضامین برای بانک ها جذاب نیستند بیشتر تمایل دارند که این تسهیلات را به بنگاه های بزرگ بدهند یا اینکه سرمایه هایشان در بازارهای رقیب ببرند.

* در خصوص پارامترهای قیمت و استاندارد کیفیت که می تواند بر بازاریابی تاثیر گذار باشد و مجموعه اقداماتی که برای بازایابی انجام شده بفرمایید و اگر پیشنهادی هست بفرمایید

*قبادیان:تمرکز باید برای شناسایی بازارهای اهداف باشد

در ارتباط با مباحث مربوط به بازار هدف باید دید که اگر پای صحبت های ستاری شنیده باشید یکی از شکایت های ایشان این است که شرکت های دانش بنیان محصولی را در داخل کشور تولید می کنند اما خریدار ندارد. سوال این است که؛ چطوری می شود که ۴۴ هزار میلیارد دلار ارز از کشور برای واردات خارج شود ولی در داخل کشور محصولی که دانش پایه است تولید می شود اما بازار نداشته باشد؟

البته باید این نکته را هم عرض کنیم که کشور ما الان در شرایط خاصی است و اگر ما الان صادرات هم داشته باشیم همه چیز هم آماده باشد همین مباحث مالی و بحث بین بانکی و فروش کالا و برگرداندن ارز خود یک مشکل است بنابراین کاری را که سازمان توسعه و تجارت انجام داده این است که آمده بر روی بازار هدف ۱۵ کشور اطراف خودمان برنامه ریزی کرده است که این هم اگر بتوانیم سهمی از این بازارها را نصیب خودمان کنیم سهم بالایی است اما همین دو نکته قیمت رقابتی و کیفیت استاندارد مانع از این کار می شود.

برای مثال باید بگویم اخیرا در یکی از شهرک های صنعتی از کارخانه ای که یکی دو دارو تولید می کند و مصرف داخلی دارد از ی۶ سوله که برای این کار ساخته شده با تجهیزات مدرن برای این کار تنها یک سوله کار می کرد و ۵ سوله دیگر کار نمی کند پرسیدم چرا؟ شما که هم ماشین آلات روز دارید و هم اینکه دارو را با کیفیت تولید می کنید چرا ۵ سوله دیگر که از ۵۰۰ نیروی کار می گفتند فقط ۱۰۰ نفر کار می کنند و به خاطر تعطیلی ۴۰۰ نفر دیگر را تعدیل کردند  کار نمی کند.

گفتند که ما تولید محصول همین یک سوله مان کفاف کشور را می دهد و شرکت های دیگر هم این دارو را تولید می کنند بنابراین ما در همین محصول الان ۶ برابر نیاز کشور ظرفیت داریم ولی صادراتی که می خواهیم انجام دهیم به دلیل همین غیررقابتی بودن، افغانستان و عراق هم از ما نمی خرند و حتی داروهایی را که فرستادیم برگرداندند و این نشان می دهد که به اندازه کافی در برخی محصولات و کالاهای تولیدی که ما ظرفیت داریم باید کمیت را کنار گذاشته و کیفیت را ارتقاء دهیم همین بحث است

بنابراین سازمان توسعه و تجارت و صمت الان در بحث صادرات به این مسئله ( زوم کرده اند ) دقیق شده اند که از ۱۵ کشوری که به آن ها می توانیم صادرات داشته باشیم کالاها و محصولات دانش پایه را صادر کنیم و بحث این است که یکی ایز مشکلات این است که در وزارت صمت در کمتر از ۴ سال گذشته آقای رزم حسینی ششمین نفر است که سکان را به دست گرفتند.

یکی از سیاست هایی که ایشان در یکی دو ماه اخیر حضور در وزارت صمت در پیش گرفته اند بسیاری از فعالیت هایی که در ارتباط با مبحث صادرات است تسریع کرده اند و امیدواریم تا پایان دولت ایشان را داشته باشیم که تصمیماتی که در حوزه صادرات گرفته شده است به منصه ظهور درآید و ما بتوانیم کارها را جلو خواهیم برد.

* حمایت از مراکز شتابدهی و نوآوری و بست دادن آن در خوشه های کسب و کار و مباحث صنعتی و بنگاه های کوچک و متوسط در مجلس؟

*تقی پور: بنگاه های دانش بنیان باید مورد توجه بیشتر قرار گیرند

در آیین نامه داخلی مجلس این بحث که باید نظرات ان جی او ها و انجمن های مرتبط درقوانین لوایح و طرح های مختلف در کمیسیون ها وقتی بررسی می شود گرفته شود و این کار الان انجام می شود ولی عرض من این بود که شابد به عنوان یک اقدام پیش دستانه لازم است که دوستان یک جاهایی مثل اتاق های بازرگانی و اتحادیه های صنفی به خصوص در حوزه بنگاه های دانش بنیان با توجه به اینکه تغییرات در این حوزه ها زیاد است و به دلیل تغییرات زیاد معمولا سالانه یک سری نشست هایی تشکیل می شد در بیشتر کشورهای اروپایی و ما هم حضور داشتیم و علت اینکه این ها هم تشکیل می شد این بود که واقعا به تناسب سرعت تغییرات نمی رسیدند که قوانین را تغییر بدهند یا برای تبادل تجربیات می آمدند هر سال در این نشست ها که ترکیبی از مدیران عامل کسب و کارها و وزرا بود تشکیل می دادند و با توجه به مباحث مطرح شده جمع بندی ها حاصل و تجربیات منتقل می شد و عرض من این است که در داخل کشور این ارتباطات را به صورت سیستماتیک برقرار کنیم و حاصل آن ها در مدیریت کلان منتقل شود از جمله مجلس و این جمع بندی ها در اتاق ها باید صورت بگیرد و این تعامل با مجلس باید وجود داشته باشد

* به عنوان فردی که به حوزه ارتباطات تسلط دارید پیگیری بفرمایید چرا باید یک صنعت که زیرساخت کشور را تامین می کند و امنیت و پیشرفت  یک کشور براساس این صنعت شکل گرفته و مرکز این زنجیره ای سی تی وصنعت ارتباطات  اپراتور هست در کنار این تولیدکنندگان و مردم مشترکین هستند باید این صنعت را دولت به جایی برساند که ۱۲ سال تعرفه این صنعت ثابت باشد و در صنایع دیگر برق، آب، گاز، هزینه ها چندین برابر شده و ما به جایی رسیدیم که صنعت مخابرات یک کشور توان حرکت ندارد و هیچ گونه مدل کسب و کار برای این صنعت قابل توجیه نیست.سوال این که نقش صنعت ارتباطات را در رشد صنایع دیگر در چه می بینید؟

این که فرمودید تعرفه ها چرا تغییر نکرده واقعا مخاطب این غایب است در جلسه ما و من هم قبول دارم به تناسب تغییر نرخ ارز این تعرفه های تغییر و به روز شود.

امروز به نظر من وقتی ۵ جی را مطرح می کنیم بیشتر شعار است زیرا ما هنوز از تمام ظرفیت های موجود استفاده نکردیم. و با این شعارها بحث را به انحراف می بریم و یک سری سرمایه گذاری ها را تحمیل می کنیم در حالیکه واقعا استفاده کافی از ۴جی در کشور به خصوص برای کسب و کار نکردیم

دوستان روی این موضوع هم فکر کنند که ما بعداز ۲۵ سال هنوز مصرف کننده هستیم باید خودمان را با کره جنوبی مقایسه کنیم که آن ها دارند چه می کنند و چگونه از این پهنای باند تولید ثروت می کنند متاسفانه ما هنوز در این حوزه مصرف کننده هستیم . ای کاش به این راهبردها هم فکر کنیم که به ما کمک می کند زیرساخت هایمان را متناسب با نیاز بنگاهایمان افزایش دهیم.

*نتیجه:

نرخ بهره باید مدیریت شود، مدیریت کوتاه مدت یک درمان موقت برای تولید خواهد بود. برای جامعه فراگیرباید نقشه و برنامه داشته باشیم تا ثبت راهبردی صنعت در کشور در ریل توسعه قرار گیرد.

در آخر پیشنهاد می شود با توجه به اینکه پایان کار دولت است و همانطور که تاکنون دولت برنامه ای برای توسعه نداشته  این کار را در برنامه هفتم توسعه قرار داده و برای دولت بعد صورت گیرد چرا که تولید و کارآفرینی جزوی از هم هستند و نیاز به سیاست گذاری دقیق دارد و همه اینها وابسته به اقتصاد است که اقتصاد کشور غیرپایدار می باشد که با برنامه ریزی می توان این پایداری را به اقتصاد بازگرداند.