در حالی که کمتر از دو ماه تا آغاز انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است اما مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم همچنان به عنوان مهم ترین دغدغه انتخابات آینده مطرح می شود. این در حالی است که برخلاف انتخابات گذشته هنوز کشور رنگ و بوی انتخاباتی به خود نگرفته و بی اعتمادی اجتماعی در حال تبدیل شدن به بی تفاوتی اجتماعی است.در چنین شرایطی جریان های سیاسی در تکاپوی معرفی کاندیدای ریاست جمهوری هستند. نکته قابل تأمل اینکه هیچ کدام از جریان های سیاسی با محوریت برنامه اقتصادی به دنبال گزینه مطلوب نیستند و بلکه همه چیز رنگ و بوی سیاسی دارد.

احسان انصاری/ از یک طرف اصولگرایان قرار دارند که با اطمینان از عبور گزینه های خود از فیلتر شورای نگهبان فارغ البال در حال بررسی گزینه های خود  هستند و از طرف دیگر اصلاح طلبان که با تشکیل نهاد اجماع ساز تلاش می کنند در یک مکانیسم کاملأ سیاسی به اجماع نهایی درباره یک کاندیدا دست پیدا کنند.در چنین شرایطی که جریان های سیاسی قصد تغییر رویه ندارند و همچنان به دنبال پیدا کردن پاسخ مشکلات اقتصادی در ساحت سیاسی هستند جامعه ایران با سه چالش مهم در انتخابات مواجه خواهد بود. نخست اینکه هر چه جریان های سیاسی روی رویکرد های سیاسی بیشتر تأکید کنند و در این زمینه فعالیت کنند به همان اندازه از واقعیت های موجود جامعه که عمدتأ اقتصادی است غافل خواهند شد. در نتیجه در شرایطی که مردم مطالبات واقعی خود را در فضای انتخابات مشاهده نمی کنند از انگیزه کافی برای حضور در انتخابات برخوردار نخواهند بود و میزان مشارکت در حد قابل قبولی شکل نخواهد گرفت.دوم اینکه گزینه های جریان های سیاسی با شعارهای سیاسی در انتخابات حضور پیدا می کنند. این در حالی است که درصورت پیروزی در انتخابات با چالش های سیاسی مواجه نخواهند بود و بلکه با چالش های اقتصادی مواجه هستند. این اتفاق  در حالی رخ می دهد که چه قبل و چه بعد از آن همه تخم مرغ های خود را در ساحت سیاسی قرار داده اند. در نتیجه از هم اکنون می توان دولت آینده را به شکلی تصور کرد که در تحقق مطالبات اقتصادی مردم ناتوان خواهد بود و بیشتر زمانش صرف مناقشات سیاسی خواهد شد.مشکلات اقتصادی کشور به اندازه ای عمیق شده که اگر همه جریان های سیاسی با هم متحد شوند و با یک برنامه جامع اقتصادی حرکت کنند  در کوتاه مدت به نتیجه نخواهند رسید چه برسد به اینکه برنامه های اقتصادی همچنان برای جریان های سیاسی در اولویت نخست نباشد و سوم اینکه چالش های اقتصادی روی سه طبقه جامعه تأثیر منفی گذاشته و رفتار طبقات اجتماعی نبست به گذشته متفاوت و غیر قابل پیش بینی شده است.طبقه ضعیف جامعه به اندازه ای نحیف و لاغر شده که با بی تفاوتی و ناامیدی به آینده نگاه می کند و از انگیزه کافی برای حضور در انتخابات برخوردار نیست.این طبقه به مرحله حفظ بقا رسیده وبه همین دلیل در چنین شرایطی نمی تواند به دغدغه های مدنی و سیاسی فکر کند.

به همین دلیل احتمال حضور این طبقه اجتماعی در فضای انتخابات نسبت به گذشته کاهش پیدا خواهد کرد. طبقه متوسط شرایط متفاوتی دارد.در این طبقه که همواره دغدغه های مدنی بر دغدغه های اقتصادی غلبه داشته این بار هر دو دغدغه دارای اهمیت است. طبقه متوسط متوجه شده که بسیاری از آرمان های مدنی و فرهنگی این طبقه در سال های اخیر تحت تأثیر چالش های اقتصادی قرار داشته و به همین دلیل موفق نشده به آرمان های خود نزدیک شود.

 به همین دلیل با طبقه ضعیف جامعه در زمینه های اقتصادی همراهی می کند و این طبقه را به سمتی هدایت می کند که نسبت به آینده امیدواری کاذب نداشته باشد.طبقه متوسط به این نتیجه رسیده که تغییر رییس جمهور در ایران راه حل نیست و تا زمانی که برخی از رویکردهای ساختاری تعدیل و ترمیم نشود نمی توان نسبت به بهبود وضعیت  زندگی مردم امیدوار بود. از سوی دیگر طبقه مرفه جامعه وجود دارد که علی رغم نداشتن مشکلات مالی  به دلیل ناکارآمدی برخی مدیران در مدیریت جامعه و افزایش تنش های اجتماعی و فرهنگی نسبت به حضور در انتخابات بی تفاوت شده است و ترجیح می دهد در زمینی بازی نکنند که سود و منفعتی برای آنها به همراه نداشته باشد. به همین دلیل نیز از انگیزه کافی برای حضور در انتخابات برخوردار نیست.با افزایش آگاهی جامعه نمی توان انتظار رفتاری مانند گذشته از مردم در انتخابات داشت. مردم در سال های اخیر نسبت به ریشه های بسیاری از نابه سامانی های اقتصادی جامعه آگاهی پیدا کرده اند و به همین دلیل به دنبال شرایطی هستند که تغییر به شکل ملموس و عینی در زندگی آنها رخ بدهد. بدون تردید تا زمانی که این تغییر به وجود نیاید نمی توان شرایطی را تصور کرد که مردم وارد بازی های سیاسی جریان های سیاسی شوند.