مسعود پزشکیان، اخیرا درباره پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات گفته است: «برای ما هرگز تفاوتی نخواهد داشت که چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز شده، چرا که کشور و نظام ما به قدرت درونی خود با ملتی با عزت و عظمت متکی است. اولویت خود را توسعه روابط با کشورهای اسلامی و همسایه قرار دادهایم و عمیقا معتقد به ایجاد وحدت و انسجام میان کشورهای اسلامی هستیم و باور داریم.» برخی تحلیلگران نیز معتقدند تفاوتی ندارد چه کسی رئیس جمهور ایالات متحده باشد، با این وجود برخی دیگر معتقدند گرچه اقتدار کشور و استقلال آن هرگز تغییر نمیکند، اما تا حدودی در حوزه سیاست خارجی فرق میکند که چه کسی رئیس جمهور آمریکا باشد.
نگاه ترامپ مهم است
خسروشاهین درباره نگاه ترامپ به موضوع سیاست خارجی گفت: «گفتمان ترامپ که با عنوان ترامپیسم شناخته میشود، اصولاً با مفروضات و بنیانهای سیاسی ایالات متحده امریکا بعد از جنگ دوم جهانی و به ویژه پس از فروپاشی شوروی متفاوت است. برای این که ترامپ گروههای اجتماعی را نمایندگی میکند که اکثراً از سیاست خارجی امریکا به ویژه بعد از پایان جنگ سرد متضرر شدند و میتوانیم آنها را در میان لیبرالها، جهان وطنگرایان و چه امپریالیستها موسوم به نومحافظهکاران جستجو کنیم. به همین دلیل در ارتباط با نقش بینالمللی ایالات متحده، به احتمال زیاد مثل دولت اول او که با نوعی آشفتگی و مقاومتهای بوروکراتیک در برابر این گفتمان جدید همراه بود، با مفروضات جدید و بنیانهای جدید در سیاست خارجی امریکا روبرو میشویم.»
وی افزود: «بر همین اساس، دولت دوم ترامپ احتمال زیاد یکی از مضیقترین و محدودترین سیاست خارجی در تاریخ معاصر امریکا یعنی از پایان جنگ جهانی دوم تا امروز را خواهد داشت. احتمالا این دولت سعی در بازتعریف بسیاری از نقشها، مسئولیتها و تکالیفی که برای خودش بر پایه آن مفروضاتی کلاسیک دارد خواهد کرد. این بازتعریف منجر به تکانههایی در نظام بینالملل و نظامهای منطقهای خواهد شد.»
این تحلیلگر سیاست خارجی ادامه دادک «آنچه برای ترامپ آن هم در قالب سیاست اول آمریکا اولویت دارد – مانند آنچه هانتینگتون در کتاب ما چه کسانی هستیم؟ سال ۲۰۰۴ نوشت – رقابت با قدرتهای بزرگ است که چین در کانون آن قرار میگیرد؛ بنابراین تمام توجه یا بخش قابل توجهی از سیاست خارجی ترامپ در دولت دومش متوجه چین خواهد بود؛ بنابراین موضوع اصلی سیاست خارجی ترامپ نه منطقه ما، نه ایران و نه حتی مناقشه اسرائیل – فلسطین و ایران – اسرائیل است. اینها موضوعات ثانویه قلمداد میشوند و درجه بعدی اهمیت قرار میگیرند. برای ترامپ مهم است که این اهداف ثانویه خللی در ارتباط با رقابت آمریکا و چین به وجود نیاورد. بخشی از این داستان که میتواند این اختلال را ایجاد کند، ضرورت آزادسازی برخی از منابع و یا بخش غالب منابع و داراییهای نظامی آمریکا در خاورمیانه است. ترامپ میخواهد بر این ایده جامه عمل بپوشاند که بازگرداندن این منابع به کشور و متمرکز کردن آن بر موضوع چین است. بخشی مهمی از مطالبه پایگاه رای ترامپ این است که میگویند ما قرار نیست پلیس جهانی باشیم و نقش بی حد و حصر در جهان ایفا کنیم که به دنبال آن، هزینههای طاقت فرسایی بر مالیاتدهندگان آمریکایی تحمیل شود.»
خسروشاهین خاطرنشان کرد: «احتمالاً باز هم شاهد سیاست مرد دیوانه از سوی ترامپ و آن غیرقابل پیشبینیبودنش باشیم، اما به شکلی نخواهد بود که بحرانی از دل آن زاییده شود که بخواهد اهداف بنیادین و اصلی سیاست خارجی آمریکا را تحتالشعاع قرار بدهد.»
این تحلیلگر حوزه بینالملل با اشاره اولویتهای ترامپ، ادامه داد: «گفتمان ترامپیسم در دولت اول او، جنگ و درگیر شدن آمریکا در جنگ به خصوص منطقه ما را به عنوان یکی از خطوط قرمز تعریف میکرد. احتمالاً ترامپ بر این مساله دوباره تاکید کند و تلاشهایی هم برای خروج نیروها از خاورمیانه صورت بگیرد. در این چهارچوبها به جز نقاط افتراق تضاد منافعی که میتواند با ایران ایجاد کند، امکان دیپلماسی همچنان وجود دارد. با توجه به تمایزات گفتمانی ترامپیسم به ویژه با محافظهکاری، میتوان چشم اندازی از دیپلماسی در این حوزهها دید. حتی در موضوع هستهای اگر ترامپ احساس کند که این موضوع میتواند آمریکا را درگیر بحران و تنش کند، تلاش میکند با استفاده اهرمهای مختلف این مساله را حل کند.»
وی تاکید کرد: «حتماً یکی از این اهرمها میتواند اهرم دیپلماسی حداقلی یا توافق موضوعی و موردی با تهران باشد. اما در عین حال فراموش نکنیم این سیاست خارجی محدود احتمالاً تعریف خواهد شد و یک سیاست خارجی کم سابقه بعد جنگ دوم جهانی است. نظام بینالملل بعد از جنگ جهانی دوم، همواره بر پایه مفروضات نقش جهانی و پلیس بودن امریکا به حیات خود ادامه داده است. تکانههای شدیدی که این سیاست خارجی در نظام بینالملل به وجود خواهد آورد، میتواند دورههایی از آشوب را نیز به دنبال داشته باشد. این مساله هم باید مد نظر تصمیم سازان و تصمیمگیران در ایران قرار بگیرد که یکی از راهکارهای مدیریت این آشوبها تکیه دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بر موضوع شکلدهی به پیوستهای حقوقی هنجاری و نهادی منطقهای از جمله شکلدهی یک نوع مجمع گفتگوهای منطقهای یا مانند آن باشد که بتواند به کنترل این فضا کمک کند.»
دوران ترامپ دورانی بسیار متفاوت خواهد بود
محسن جلیلوند گفت: «دوران ترامپ، دوران بسیار متفاوتی برای ما خواهد بود، چرا که بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، دیگر این رئیس جمهور آمریکا نیست که برای خاورمیانه تصمیم میگیرد. این نخستین وزیر اسرائیل است که تصمیم میگیرد. حالا این رئیس جمهور هر که میخواهد باشد. درواقع سیاستهای آمریکا در قبال منطقه، مبتنی بر سیاستهای اسرائیل خواهد بود. این اسرائیل است که قرار است، مدیریت خاورمیانه را بر عهده بگیرد. نتانیاهو ۸ اکتبرسال گذشته این ادعا را مطرح کرد که از این پس خاورمیانهای جدید را خواهیم دید. ترامپ، هم در نطق جدید خود، همین موضوع را مطرح کرد که ما خاورمیانهای جدید ایجاد خواهیم کرد. این خاورمیانه جدید مستلزم یک چینش جدید است؛ بنابراین کانون محوری سیاست گذاری ایالات متحده در قابل خاورمیانه، اسرائیل خواهد بود. برای ایالات متحده نیز چند نکته حائز اهمیت است که شامل تثبیت امنیت اسرائیل و گسترش نفوذ اسرائیل در منطقه؛ خواه از طریق صلح، مثل صلح ابراهیم و خواه از طریق جنگ، مثل جنگ غزه و لبنان است.»
وی افزود: «بنابراین، اسرائیل میخواهد نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد و آمریکا هم تا جایی که میتواند از اسرائیل در این مسیر، پشتیبانی خواهد کرد. طبیعتا به واسطه نفوذ اسرائیل در منطقه، سعی خواهد شد فشار بر ایران نیز بیشتر شود، بنابراین برایان هوک که در حال چینش وزارت خارجه ایالات متحده است با توجه به شناخت کاملی که از ایران دارد، سعی خواهد کرد، تیمی را انتخاب کند که بتواند از طریق آن، فشار را بر ایران افزایش دهد.»
ترامپ از بدو ورود به کاخ سفید فشار علیه ایران را آغاز میکند
این تحلیلگر ارشد سیاسی گفت: «ایران در قبال ترامپ ۲ راهبرد دارد که شامل گزینه سازش حداکثری و مذاکره است یا عصیان حداکثری که شامل بازدارندگی هسته ای، انجام آزمایشهای موشکی و امثالهم است. ایران راهی به جز این ۲ راه ندارد. مطمئنا ترامپ نیز برای دستیابی به نتیجه، فشار را بر این وارد خواهد کرد. البته این را نیز در ذهن داشته باشیم که ترامپ یک شخص نیست، بلکه ترامپ نماد یک جریان و طرز فکر یا نوعی قدرت در ایالات متحده است؛ بنابراین به جز ۲ روشی که اشاره کردم نداریم. رسیدن به چیزی بین این ۲ راهکار تقریباً ناممکن خواهد بود. نه اکنون سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ است که ترامپ از برجام خارج شود و نه ایران، ایران آن زمان است. همه چیز نسبت به آن دوران تغییر کرده و هر مقایسهای هم اشتباه خواهد بود.»
وی افزود: «استنباط من از وضعیت موجود این است که ترامپ از بدو ورود به کاخ سفید، فشار خود را آغاز میکند تا ایران را به سمت مذاکره بکشاند. یکی از دلایلی که ما بودجه سال آینده را در حوزه نظامی افزایش داده ایم همین است. ما در بودجه سال آینده در بخش نظامی، شاهد افزایش ۲۰۰ درصدی هستیم. علت این امر هم پیش بینیهایی است که از سوی مقامهای ارشد کشور در حوزه سناریوهای مختلف اندیشده شده است. اما معتقدم اگر قرار باشد درگیری رخ دهد، این درگیری را نه ایران آغاز میکند و نه ایالات متحده، بلکه، این درگیری توسط اسرائیل ایجاد خواهد شد. اسرائیل منتظر یک پاسخ سخت از سوی ایران به نام «وعده صادق ۳» است تا جنگ را آغاز کند. هدف اسرائیل این است که ایران را در مدت کوتاه باقی مانده تا دولت جدید ایالات متحده، درگیر یک چالش سنگین کند. در این مدت نیز، بایدن در شرایط بسیار سختی قرار دارد و مدت باقی مانده از دولت او نیز بسیار حساس است. نمیتوان گفت آمریکا دیگر نفوذی روی اسرائیل ندارد، اما اسرائیلیها این بار تصمیمهای خود را از قبل گرفته اند و دیگر منتظر نظر دولت بایدن نخواهند ماند.»
Monday, 9 December , 2024