درآمد که به حداقل برسد تمام قواعد زندگی برهم خورده و انزوا حاصل می گردد که بسیار آسیب بخش است، آنچه کارگران و سایر اقشار از دولت سیزدهم انتظار دارند داشتن شغل پایدار، درآمد کافی و زندگی مناسب و در شأن ملتی است که در کشوری با دریایی از ثروت زندگی می‌کنند.

باید توجه داشت که ذخایر نفتی کشورمان در رده چهارم جهانی و ذخایر گاز طبیعی در رده نخست جهانی است، همچنین ایران از نظر تنوع آب و هوایی دارای شرایط استثنائی است که شاید فقط در آمریکا وجود داشته باشد.

وضعیت مردمی که در کشوری مانند ایران زندگی می‌کنند باید با مردم کشورهای فقیری همچون  پاکستان، بنگلادش و غیره فرق داشته باشد اما سیاست‌ های اعمال شده به‌ گونه‌ای نبوده است که بتوان از معادن و منابعی که وجود دارد استفاده مطلوبی در راستای رفاه اجتماعی کرد و لذا به نظر می رسد تنها راه خروج از بحران فعلی، تسهیل فضا جهت استفاده از نخبگان و دلسوزان کشور باشد.

بی‌ توجهی به آفت‌های کوچک اقتصادی، دلال‌ بازی‌ها و رانت‌ خواری هم‌ اکنون به موج‌ های بزرگی از فسادهای اقتصادی تبدیل شده که مشکلات اقتصادی را گسترش می‌دهد در حالی که باید این به مسائل از ریز و درشت توجه می‌شد و به جای اینکه بعد از احتکار شکر، روغن، مرغ و اقلام دیگر دست به کار می‌شدند قبل از این اتفاقات برای جلوگیری از این برنامه‌ها اقدامات لازم انجام می‌یافت!

از سوی دیگر در طول این سالها به خاطر نداشتن سرپناه مناسب و افزایش اجاره مسکن و وضعیت بد اقتصادی برای بسیاری از مردم حاشیه‌نشینی به وفور مشاهده شد؛ وضعیتی اسف‌باری که جوانان را با دیدن آن از ازدواج منحرف کرد و خیلی‌ها دیگر حتی به تشکیل خانواده هم فکر نکردند.

افزایش قیمت خودرو هم با شرایط کنونی خودی نشان داد و کم نیاورد، خودروهای خارجی به تنهایی کم از قیمت مسکن ندارند و یک شبه افزایش قیمت صد میلیونی پیدا کردند و خودروهای ایرانی هم که برای اقشار متوسط و ضعیف جامعه وارد بازار می‌شوند، برای قشر وسیعی از مردم به رویای‌نشدنی تبدیل شد و این‌ها دردهای مردم است که باید گفته شود!

سُفره‌هایی که دیگر رنگ و بوی گذشته را ندارند و هر روز در حال جمع شدن هستند؛ نگرانی‌هایی که تمام‌ نشدنی است، فقر و محرومیتی که تمامی ندارد و دغدغه‌هایی که خیال ندارند مردم را وقت خواب هم راحت بگذارند و در این میان بسیاری از مردم برای این که از زن و بچه شرمنده نشوند به کارگرهای روزمزدی تبدیل شده‌اند که هیچ پشتوانه و حمایتی ندارند و نگران فرداهایشان هستند که شاید نتوانند دیگر کار کنند!

بدین ترتیب، در پس حذف ارز ترجیحی، شکاف طبقاتی افزایش پیدا می کند و شاهد سقوط روزانه صدها هزار نفر از طبقه متوسط به طبقه فرودست و فقیر خواهیم بود! این یعنی، به زودی طبقه متوسطی در کشورمان وجود نخواهد داشت به طوری که وقتی این طبقه از دست رود باید منتظر بحران های اجتماعی در داخل کشور باشیم که سرانجام این روند، قطعاً به ناکجا آباد می رسد!

  • نویسنده : حسین کریمی