حسین کریمی/ قائم مقام مدیر مسوول وارد کردن کالاهای اساسی با نرخ دولتی و فروش آن با نرخ آزاد یکی از مهم ترین چالش های امروز اقتصاد ایران است. از زمانی که دولت تصمیم گرفت کالاهای اساسی به نرخ 4200تومانی وارد شود موقعیت برای سواستفاده برخی فراهم شد تا به واسطه آن سودهای هنگفتی به جیب بزنند.این اتفاق نیز پیامدهای ناگواری از جمله آشفتگی بازارارز به وجود آورده است.

 ارزش یک پول نسبت به پول دیگر قدرت آن پول را مشخص می کند.به همین دلیل نیز اگر این امکان وجود داشت که با یک ریال همان کالایی را خریداری کنید که با یک دلار می توانستید در نتیجه پول شما دارای قدرت کافی بود.نکته دیگر اینکه اگردر یک سال مشخص نرخ تورم در ایران ۴۲ درصد باشد در حالی که در آمریکا دو درصد است دیگر ارزش پول دو کشور با هم برابر نخواهد بود.در نتیجه به همان میزان که ارزش پول ملی کاهش پیدا می کند ارزش ارزهای معتبر بین المللی نیز افزایش پیدا می کند.منشأ افزایش نرخ ارز کاهش ارزش پول ملی است.از ابتدای انقلاب تاکنون ارزش واقعی نرخ ارز مشخص نشد و همیشه سرکوب شد و پایین تر از نرخ واقعی خود قرار گیرد. در برخی دولت ها نیز بانک های مرکزی تلاش کردند ارز را تک نرخی کنند اما در عمل راه به جایی نبردند. هنگامی وقتی که ارزش واردات از ارزش صادرات بیشتر می‌شود به این مفهوم است که کشور با کسری تراز تجاری روبرو است و بدین ترتیب در نظام شناور ارزی نرخ مبادله افزایش پیدا می‌کند و ارزش پول داخلی کاهش می‌یابد که خود این امر نیز باعث گران شدن کالاهای وارداتی و ارزان شدن کالاهای صادراتی می‌شود. در مورد تاثیر مسائل سیاسی و تحولات بین المللی بر روی نرخ ارز در ایران نیز با نیم نگاهی به درآمدهای ارزی کشور مشخص می‌کند که بخش عظیمی از درآمدهای ارزی دولت از محل درآمدهای نفتی است. اقتصاد تمام کشورهایی که بر روی صادرات یک نوع ماده معدنی خاص تمرکز دارند و وابستگی شدیدی به صادرات آن ماده دارند در رده اقتصادهای تک محصولی جای داده می‌شود.یکی از بزرگترین اشتاباهات بزرگی که دولت آقای روحانی اختصاص ارز۴۲۰۰ تومانی بود که قرار شد به واسطه آن کالاهای مورد نیاز مردم را وارد کنند.

نرخ‌های دستوری نمی‌تواند بازار را به تعادل برساند بلکه فقط می‌تواند در کوتاه مدت نرخ ارز را کنترل کند. دولت در سیاست‎های پولی خود دچار سردرگمی است و همین امر به مردم سرایت کرده است.عوامل داخلی و خارجی مختلفی در موضوع آشفتگی  بازار ارزاثر دارد. در عوامل داخلی می‌توان از قاچاق نام برد. هنگامی که سالانه ۲۰ میلیارد دلار قاچاق در کشور وجود دارد این احتمال وجود دارد همین افراد که در پشت پرده قاچاق می کنند به  دنبال نوسان بازار ارز هم باشند.

بنده معتقدم حل تعارضات سیاسی داخلی یکی از کارهایی است که می‌تواند ضمن وفاق ملی  به حل مسئله ارز هم کمک کند.درست است که قیمت ارز در کشور ما واقعی نیست؛ یعنی در این سال‌ها تورم بالا داشتیم ولی قیمت ارز را به صورت مصنوعی سرکوب کرده‌ایم اما رها کردن به یک باره قیمت دلار هم عواقب نامناسبی برای اقتصاد کشور دارد.