مونا ربیعیان - وزارت بهداشت آخرین وضعیت مبتلایان به کرونا در ایران را تا سی و یکم مردادماه در حالی اعلام کرده است که بر اساس آمار 684 فوتی، رکورد فوت کرونا باز هم شکسته شد. در ایران پس از مدت ها اعلام شده که افراد پنجاه سال به بالا می ‌توانند بدون نیاز به ثبت نام قبلی، برای دریافت واکسن مراجعه کنند. ساختار معیوب سلامت کشور و قصور و ترک فعل مدیران فعلی به حدی است که برای برخی شهرها تنها یک مرکز واکسیناسیون در نظر گرفته شده است.

ایران بار دیگر با کمبود واکسن مواجه شده است و تعدادی از مراکز واکسیناسیون با تعطیلی رو به رو شده اند. صف های عجیب و غریب واکسیناسیون و ازدحام جمعیت همچنان پابرجاست و مراکز واکسیناسیون به کانون و منبع عمده انتشار بیماری تبدیل شده اند. انتشار نامه ای از سوی وزارت بهداشت و درمان درخصوص افزایش نرخ مرگ در بین واکسینه شده ها نیز به نگرانی ها درخصوص اعتبار واکسیناسیون در کشور دامن زده است. روزنامه «اقتصاد پویا» برای تحلیل و کنکاش وضعیت واکسیناسیون در ایران، نظرات دکتر محمدرضا محبوب فر، کارشناس و پژوهشگر حوزه سلامت و عضو مؤثر و پیوسته مجامع علمی سلامت کشور را جویا شده است که در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید.

* خبری که این روزها بسیار جلب توجه کرده است اظهارات حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ایران در یک گفتگوی رادیویی بوده است. او با بیان این که «ما قطعاً در مدیریت کرونا سهل انگاری کردیم» تاکید کرده است: «به خاطر تولید واکسن داخلی در خرید واکسن کرونا تاخیر داشتیم. مدیران پروژه واکسن برکت خودشان هم نمی‌ دانستند که نمی ‌توانند به قول ۲۰ میلیون واکسن تا پایان مرداد عمل کنند، سهل‌انگاری کردند و پروژه خرید واکسن خارجی به خاطر واکسن‌ های داخلی به تاخیر افتاد». نظر جنابعالی درخصوص اظهارات این مقام قانونگذاری کشور چیست؟

اظهارات این مقام حکومتی در ایران در حالی بیان شده است که پیش تر آقای شهریاری در انتقاد به ترک فعل وزارت بهداشت و درمان و ستاد ملی کرونا در بروز پیک چهارم بیماری در فروردین ماه و همچنین کندی روند واکسیناسیون وعده داده بود که پس از احراز تخلفات این دو سازمان دولتی مبارزه با کرونا در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، گزارش تحقیق و تفحص از وزارت بهداشت و درمان و ستاد ملی کرونا به ریاست سعید نمکی در صحن علنی مجلس در پایان فروردین ماه قرائت می شود. این گزارش اما هیچگاه قرائت نشد و بهتر است شهریاری ابتدا به سهل انگاری خود و مجلس ایران به عنوان عضوی از ستاد ملی کرونا بپردازد و سپس درخصوص سهل انگاری وزارت بهداشت و درمان و ترک فعل آن در مدیریت بیماری کرونا که بارها از سوی کارشناسان و پزشکان مستقل و غیردولتی ساختار سلامت ایران بیان شده است و نسبت به آن بی توجهی شده است بپردازد. همچنین شهریاری، گزارش علی خضریان، سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی قوه مقننه درباره واکسن کرونا را فراموش کرده است که سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ در بحبوحه تولید واکسن های کرونا در سطح جهان و بیان ممنوعیت واردات واکسن های خارجی به کشور بیان داشته بود که «دولت باید حداکثر تلاش خود را برای تأمین واکسن از منابع مطمئن با اولویت منابع داخلی صورت دهد. در عین حال این تلاش حداکثری باید همراه با رعایت جوانب ایمنی و اثربخشی و امنیتی باشد. سفارش‌ های خرید خارجی باید با حجم محدود و به‌ صورت مرحله ‌ای انجام شود تا به مرور زمان واکسن ‌های ایمن و مؤثر در داخل کشور تولید و یا در سطح جهانی مطرح شود.» این نکته را هم باید اضافه کنم که آقای شهریاری در حالی می گوید که تولیدکنندگان داخلی واکسن، مانع واردات شدند که او به عنوان رئیس کمیسیون بهداشت مجلس یکی از امضاکنندگان نامه ۲۵۰۰ پزشک در مخالفت با ورود واکسن های آمریکایی و بریتانیایی به کشور بوده است.

*گزارشی هم از مرکز مدیریت آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت و درمان ایران منتشر شده است که نشان می‌دهد نرخ فوت در افراد کامل واکسینه شده که دو هفته از دریافت دز دومشان می ‌گذرد بیش از ۷۰ برابر میانگین جهانی است. جنابعالی در صورت تأیید چنین نامه ای، ارزیابی خود را درخصوص ادعاهای طرح شده بفرمایید.

اصل وجود چنین نامه ای را تأیید می کنم. طبیعتاً یافتن علت چنین اختلاف فاحشی بین آمارهای بستری و مرگ کرونایی در ایران و سایر کشورها بسیار ساده است. باید متذکر گردید که نرخ فوت بی سابقه هموطنان ایرانی پس از دریافت دز دوم واکسن کرونا نشان از افتضاح واکسیناسیون و عملاً شکست این پروسه در داخل ایران است. شفاف باید گفت که عملاً واکسن های تزریق شده در داخل کشور و نحوه مدیریت واکسیناسیون تاثیر کمی در ایمنی زایی جمعیت کشور داشته است. آنچه مسلم است؛ انحصاری بودن اطلاعات و آمار در جمهوری اسلامی ایران این بار دامان خود وزارت بهداشت و درمان را به عنوان یکی از نهادهای حاکمیتی نظام گرفته است. آمارهای مراکز تحقیقاتی دنیا از جمله در حوزه سلامت هیچگاه محرمانه نبوده است و حتی راحت تر می توان به داده‌ های مراکز تحقیقاتی کشوری مثل آمریکا دسترسی پیدا کرد تا داده ‌های کشور ایران خودمان. من دیدم بعد از انتشار چنین نامه ای تعدادی از مقامات سلامت و سیاسی کشور در بخش دولتی و نهادهای مدنی و غیردولتی برآشفتند که چرا وزارت بهداشت و درمان این نامه را منتشر نموده است. باید این پرسش را مطرح کرد که چرا به جای پاک کردن صورت مسئله چنین نامه ای فشار نمی آورند برای اینکه دسترسی به داده ‌های حوزه سلامت در ساختار سلامت کشور و وزارت بهداشت و درمان از حالت محرمانه‌ بودن اطلاعات شخصی و دولتی خارج شود؟! اصلاً شکست مدیریت بیماری کرونا در کشور این بوده است که اطلاعات بیماری در انحصار عده خاصی است و برای تحلیل در اختیار گروه‌ های مرتبط قرار نمی ‌گیرد. در این شرایط بوده است که علیرضا زالی، رئیس عملیات ستاد مقابله با کرونای تهران در واکنش به نامه مرکز مدیریت آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت و درمان می گوید میزان بستری در سنین بالای ۶۵ سال در تهران در پیک پنجم کرونا، ٣٢ درصد است در صورتی که سال گذشته ٨٠ درصد بوده است، یا اینکه آمار سازمان ثبت احوال کشور منتشر می شود و ادعا می کند که تحلیل داده‌ های ثبت احوال نشان می ‌دهد: نسبت مرگ و میر گروه‌ های سنی بالای ۷۰ سال در هفته دهم و یازدهم پس از شروع واکسیناسیون آنان نسبت به مقدار مورد انتظار، کاهش چشمگیر و معنادار داشته است.

*حضرتعالی اشاره به شکست واکسیناسیون در ایران می کنید. اکنون چه باید کرد؟

در حقیقت، تحولات بیماری در پیک پنجم کرونا در ایران بیشتر به «فاجعه و کابوس» شبیه است تا پاندمی! در گذشته، مشاوره‌ های نادرستی به مقامات کشور داده می شد و واکسن ‌های مؤثر و تأییدشده دنیا در کشور ایران منع شد. امروز هم در حالی اجازه واردات واکسن های انگلیسی و آمریکایی کرونا به کشور صادر شده است که چنین عملی دیرهنگام بوده است و تنها نوشداروی بعد مرگ سهراب ‌ها را تداعی می کند. جملات غیرمسئولانه سعید نمکی و همکاران او همچنان در حال تکرار شدن است. با این حجم فاجعه فوتی کرونا و از هم پاشیدن این همه خانواده می توان گفت که تاریخ در مورد سخنان بی پایه و اساس مقامات سلامت کشور قضاوت خواهد کرد. البته نمکی تنها نیست و یقه بسیاری را باید گرفت. پس از انتشار چنین نامه ای و اعلام شکست واکسیناسیون باید اعلام شرایط اضطراری در ایران نمود. واکسیناسیون و مدیریت بیماری کرونا در ایران عملاً و کاملاً شکست خورده است و تنها راه حل تعویض نفرات امتحان پس داده در وزارت بهداشت و درمان و ستاد ملی کرونا است. بارها مطرح شده است که نظام سلامت ایران فروپاشیده است و دیگر نمی توان با رویکرد قبلی نسبت به مدیریت بیماری کرونا ادامه داد. ۴۰ درصد افراد جامعه که اتفاقاً مشمول دریافت واکسن بوده اند مراجعتی به مراکز واکسیناسیون به دلیل عدم اعتماد به واکسن های موجود نداشته اند. تعداد مبتلایان و مرگ و میرها در بین جمعیت واکسینه شده نیز ده ها برابر گزارش شده است. پرداختن به کنترل کرونا در سطح بین الملل و حتی تزریق دوم و سوم و چهارم واکسن های یادآور بدون پرداختن به کشور ایران به عنوان کانون و بهشت ویروس های جهش یافته در جهان ممکن نیست. ضرورت واکسیناسیون سریع همه شهروندان ایرانی با واکسن های معتبر فرا رسیده است. ضمن تأکید بر اینکه همه توان و امکانات کشور باید برای تسریع در تأمین و واردات واکسن به کار گرفته شود، باید برای چندمین بار متذکر گردید که با تداوم شرایط بحرانی کرونا در ایران دیگر نباید مقاماتی که مانع خرید واکسن شده اند و مدعیان تولید انبوه داخلی واکسن در کشور دست بالا را در مدیریت بیماری کرونا داشته باشند. شرکت های تولید کننده واکسن های داخلی نیز باید درباره اجرایی نشدن وعده ‌هایشان برای تولید واکسن توضیح دهند و به حساب آن ها در دستگاه قضایی رسیدگی شود. اکنون وقت واکسیناسیون معکوس در جهان و در خصوص کشور ایران از طریق اهدا و ارسال محموله های واکسن های معتبر و تأییدشده خارجی از طریق منابع معلوم و مشخص و معتبر شده است. اگر بنا به کنترل پاندمی در جهان می باشد، کشور ایران اکنون نیازمند تزریق روزانه حداقل یک میلیون واکسن است و طی سه ماه باید ۱۸۰ میلیون واکسن به این کشور ارسال گردد. بنابراین جامعه جهانی برای ورود به بحران کرونا در کشور ایران باید تعجیل کند. باید جمهوری اسلامی ایران را وادار کرد که جزئیات قراردادهای خرید واکسن را منتشر کند تا حقایق بیشتری درخصوص اینکه چرا آمار کشته شده ها در بین جمعیت واکسینه شده ها بیشتر بوده است، آشکار گردد.