همان¬طور که از عنوان اعلام¬شده به وضوح برمی¬آید، هفته چهارم فروردین، فروکش کردن بخش¬هایی از حباب¬ها را که در کانون مناسبات سوداگرانه ایران وجود داشته¬اند، شاهد بوده¬ایم. به اعتبار آنچه در اقتصاد سیاسی بین¬المللی و اقتصاد سیاسی ایران در جریان است، مردم امیدوارند و انتظار دارند نظام تصمیم¬گیری¬های اساسی کشور از مجموعه عواملی که در تاریخ اقتصادی معاصر ایران، دهه 1390 را به دهه از دست¬رفته تبدیل کرد و بی¬سابقه¬ترین جهش¬ها در نرخ تورم، ارز، سقوط تولید و سرمایه¬گذاری اتفاق افتاد، درس بگیریم و در ورود به دهه جدید، این درس¬ها را موردعنایت قرار دهیم.

در کنار این روندهای امیدبخش، روندهای نگران­کننده­ای نیز مشاهده می­شود. این روندها، ناظر بر اظهارنظرهایی است که مسئولان کلیدی اقتصادی کشور، گاه و بیگاه مطرح می­کنند. پیام محوری سخنانی که این افراد اظهار می­کنند، این است که گویا اراده­ای جدی وجود دارد تا در اقتصاد سیاسی ایران، در بر روی همان پاشنه­هایی بچرخد که در طی سه دهه گذشته چرخیده و قله فسادزایی، نابرابری­زایی و از کارکردافتادگی، در نظام­های تصمیم­گیری و تخصیص منابع و اجرایی را پدید آورد.  این امر، نیروی محرکه اصلی ما برای باز کردن باب این گفت­وگوست. از طریق همین جلسات، به اعتبار مطالبی که صرفا در چارچوب پاسداری از منافع غیرمولدها و رانت­جوها و از این قبیل، از زبان مسئولان محترم صادر می­شود، مکررا آنها را دعوت به مناظره کردیم. راهبرد آنها تا به امروز، سکوت بوده است. در برابر سکوت آنها که امیدوارند از طریق این سکوت، فراموشی حاصل شود، گفته­ایم اگر مسئله، فقط خطاهای ذهنی و برداشت­های علمی یا کارشناسی نادرست ما یا آنهاست، مطرح کنند و اگر سیاست­های خودشان را قابل دفاع می­دانند دفاع و در غیر این صورت، آن را متوقف نمایند. این شیوه استخوان لای زخم، برخورد سیاست­زده و حرکت به سمت رویه­های مبتنی بر جوسازی و فریبکاری، شایسته مسئولان کشوری در قواره ایران نیست. به اعتبار آنکه همه مسئولان کشور، خوشبختانه کم­ و بیش دست از انکار و تکذیب این واقعیت که اقتصاد، جامعه و اقتصاد سیاسی ایران با طیف پرتنوعی از بحران­ها و چالش­هاست، برداشته­اند و اصل این گرفتاری­ها را به رسمیت شناخته­اند، بحث ما بر این است که از این فرصت استفاده کنیم. درخصوص بحران های دهه ۹۰ با فرشاد مومنی، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی به گفت و گو پرداختیم.

سیاست های غلط تولید

تا زمانی که ما سیاست­های غلط و تسخیرشدگی­های پرفساد توسط غیرمولدها را حل و فصل نکرده باشیم، در قراردادها یا تفاهم­های همکاری نمی­توانیم سود ببریم. ما در دوره تخصصی این موضوع را در موسسه «دین و اقتصاد» بحث خواهیم کرد و به صورت عمومی منتشر می­کنیم. الان به عنوان آدرس تلگرافی عرض می­کنم. شما تجربه ایران قبل از انقلاب را نگاه کنید. وقتی قدرت و بنیه تولیدی­مان ضعیف است، آمریکایی­ها هم به رژیم شاه، متحد استراتژیک می­گفتند اما زمانی که این متحد استراتژیک، نیاز به پشتیبانی آمریکایی­ها داشت، پشتش را خالی کردند. منطق پشت خالی کردن هم کاملا روشن است. آنها دیگر مانند روسیه، در برابر قاجارها در کادر ترکمانچای به خاندان­های حکومت­گر عقد اخوت نمی­بندند. اینها فقط منافع را نگاه می­کنند. شما جزییات مذاکرات گوادلوپ را بخوانید. آنها گفتند هزینه­های حمایت از محمدرضا پهلوی به عایدات آن می­چربد، بنابراین وی را مانند تفاله به بیرون پرت کردند. بنابراین مدام نگویید ما داریم اتحاد استراتژیک برقرار می­کنیم. ما باید با خرد جمعی پیش برویم. آنها می­آیند تا منافع خودشان را حل و فصل کنند؛ حتی روس­ها که آن زمان که حکومت در ایران، متزلزل بود، در ماجرای شعاع­السلطنه، آن­گونه حمله و نیروی نظامی­ وارد ایران کردند، با همه ادعایی که می­گفتند راجع به حمایت از خاندان قاجار دارند، وقتی دیدند هزینه­های دفاع از خاندان قاجار بر منافع آن می­چربد، از جایگزینی رژیم پهلوی استقبال کردند. بنابراین فکر نکنیم ما با اینها قرارداد دورمدت ببندیم، ذره­ای از منافع­شان کوتاه می­آیند و برای ما مایه می­گذارند. البته اصل اینکه باید با خارجی­ها، تعامل داشته باشیم، درست است اما حیاتی­تر این است که بگوییم چگونه تعاملی؟! اگر از دل این تعامل قرار باشد ما زمین­گیر شویم و تا ۲۵ سال دیگر، همچنان نفت خام و گاز بفروشیم، چه فایده­ای دارد؟ ماجرای ۲۵ سال چیست؟ ماجرا این است که خود چینی­ها یک برنامه ۲۵ ساله طراحی کردند که در مدت ۲۵ سال، الگوی سوخت­شان را از سوخت­های فسیلی به سوخت­های تجدیدپذیر منتقل کنند. کسی که این­گونه علنی از ما استفاده ابزاری می­کند، نمی­تواند متحد استراتژیک تلقی شود.

تولیدی با فساد

وقتی ماجرا به این عریانی، معلوم است، می­خواهم خواهش کنم واقعا همه کمک کنیم و کمربندها را در داخل، سفت نماییم، بنیه تولید­ی­مان را ارتقا و فساد را کاهش دهیم. کاملا معلوم است نگاه چین به مسئله نفت خام و گاز طبیعی که می­خواهد از ما بخرد، ابزاری است؛ درست مانند نگاهی که روس، انگلیس و آمریکا، قبل از آن داشتند. من نمی­گویم نگاه ابزاری، بد است بلکه معتقدم وقتی منافع­مان، محرز شد، جلو برویم وگرنه به صرف اینکه کارهای دیگران راه بیفتد و ما گرفتارتر شویم، به هیچ­وجه درست نیست. هنوز که قراردادی منعقد نشده، جا دارد فراخوان ملی بدهیم و واقعا از ظرفیت­های دانایی کشور استفاده کنیم. ما اسناد استراتژی تجاری و دفاعی آمریکا را طی یک دهه گذشته، بررسی کردیم و دیدیم برخورد آمریکایی­ها، چه در تنش­آفرینی و چه در تنش­زدایی یک برخورد کاملا ابزاری است. ما در اسناد مشاهده کردیم مسئله اصلی آنها، کنترل نفوذ چین در این منطقه است. خیلی نکته مهمی است. این موارد را با شرح و بسط بیشتر در میان خواهیم گذاشت. از این نظر، بین روسیه، چین، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و حتی هند، هیچ تفاوتی وجود ندارد. برخورد ابزاری هند را در ماجرای چابهار ببینید. اشکال از ماست اگر فکر کنیم آنها دغدغه توسعه ملی ما را دارند. ما باید این سوءتفاهم را اصلاح کنیم. وقتی ما خودمان را قدرتمند کنیم، بنیه تولیدی­مان را بالا ببریم، از تضعیف ارزش پول ملی­مان جلوگیری کنیم، جلوی تورم­های لجام­گسیخته را بگیریم و انگیزه برای سرمایه­گذاری تولیدی ایجاد کنیم، آن­وقت با تمام این کشورها، می­توانیم از موضع عزت، وارد تعامل­های سازنده و اعتلابخش شویم.

امیدوارم این تذکرات مشفقانه که در جلسات آتی نیز همین رویه را دنبال خواهیم کرد، به گوش مقامات کلیدی، نهادهای نظارتی و مدیریت اقتصادی کشور برسد. خدا نکند کسانی برای اینکه دو روز بیشتر سرکار بمانند، به خودشان اجازه دهند با مقدرات یک کشور و مردمی به این میزان، عزیز، شریف و نجیب، معامله کنند. اگر مسئله، فقط معرفتی است، ما باز هم اعلام آمادگی می­کنیم گفت­وگوهای علم­محور و اعتلابخش را با این عزیزان ادامه دهیم. امیدوارم چشم­انداز روشن­تری را در اقتصادمان شاهد باشیم.