افزایش تورم و رکوردهای نجومی آن در سال‌های متمادی گذشته همواره مورد نقد مردم و البته طیف‌های مختلف اقتصاددانان بوده است؛ آن هم درحالی که در اغلب کشورهای دنیا دیگر تورم مشکل لاینحل محسوب نمی‌شود و اکثر کشورها موفق به تک‌رقمی کردن تورم‌ شده‌اند ولی در ایران نه‌تنها راه‌حل مناسبی تا امروز برای کنترل تورم اتخاذ نشده است، بلکه همچنان مسئولان و دیدگاه‌های مختلف اقتصادی درحال پاسکاری مشکلات بین یکدیگر هستند.

اقتصادپویا/ گروهی سیاست‌های پولی را عامل اصلی تورم‌های بالا در ۴۰ سال اخیر می‌دانند و گروه دیگر معتقدند ریشه در سیاست‌های مالی است و…؛ بحثی که همیشه در خصوص تورم مطرح می‌شود این است که تورم یک پدیده پولی است و رشد نقدینگی باعث تورم می‌شود؛ برخی هم می‌گویند: پول خنثی است و از طریق چاپ پول نمی‌شود تولید را درست کرد از سوی ناپختگی هایی که در مسوولین وجود دارد باعث شده تا بحران سازی ها در پی بحران ها ایجاد شود.

ناپختگی در بین مسوولین

فرشاد مومنی، استاد دانشگاه درخصوص دیدگاه های دولتی به خبرنگار ما گفت: هر دولتی بر سرکار می آید درباره شیوه ها و سازو کار درباره اداره اقتصاد ملی بحث های بسیاری صورت می دهد اما اصل موضوع این است که ما از موضع منافع ملی و حفظ دیدگاه ها راجع به به جناح ها در راستای تحقق اهداف قانون اساسی و ارتقای کیفیت مردم و حفظ بالندگی کشور مورد بحث قرار می گیرد به امید اینکه گوش هایی برای شنیدن و چشم هایی برای دیدن وجود داشته باشد.

وی در ادامه از ناپختگی های اقتصادی گفت: براین اساس وقتی که ما این ناچختگی ها را مشاهده می کنیم و برخی زمزمه ها را میشنویم زمزمه هایی که طی بالغ بر سی سال گذشته همواره در دستور کار قرار داشته و همواره ناموفق یوده و علاوه بر عدم توفیق بحران سازی های بزرگ اقتصادی- اجتماعی کرده است باز در دستور کار تیم های جدید قرار می گیرد ما را به دوتا جمع بندی بسیار حیاتی رسانده است که طلب کمک می کنیم از همه از اصحاب خرد و دانایی کشور که در این دو زمینه ما را مدد کنند این دو زمینه نظام تصمیم گیری های اساسی کشور طی بالغ در سه دهه گذشته نشان داده است که دچار بحران یادگیری است.

بحران سازی در پی بحران

این استاد دانشگاه از نظریه توسعه و عدم توسعه گفت: مسئله یادگیری در چهارچوب جدید نظریه های توسعه به اندازه ای حائز اهمیت است که کسانی وجود دارند کل ماجرای توسعه و توسعه نیافتگی را از دریچه یادگیری مورد توجه قرار می دهند و درواقع این نقطه عظیمتی است که می شود به عنوان یک مسئله حیاتی ملی مورد توجه قرار دهیم و با ایجاد حافظه تاریخی در نظام تصمیم گیری های اساسی کشور و ارتقای سطح دانایی هویت این نگرانی ها و این بحران سازی ها و این مشروعیت سوزی ها متوقف شود.

وی در ادامه ز اجزای بحران زا رونمایی کرد: در میان اجزا و عناصر معرفه های یاد شده ما به خاطر ذات توسعه شاهد یک بحران فرار رشته ای یادگیری هستیم ماجرا این نیست که در سیاست گذاری اقتصادی سیاست های فرهنگی، اجتماعی، دیپلماسی کشور هم این مشکل یادگیری وجود دارد و بنابراین اگر بخواهیم نظام تصمیم گیری های اساسی کشور کمک کنیم یک رکن این کمک ها این است که یادگیری نظام تصمیم گیری های کشور را ارتقا دهیم.

قفل شدگی به دلیل ناخردمندانه رفتار کردن مسوولین/ حقارت و فلاکت سهم مردم

فرشاد مومنی رکن اصلی قفل شدگی اقتصادی را اینگونه بیان کرد: رکن دیگر مهمترین مسئله ما در عرصه سیاست گذاری علمی باشد مسئله قفل شدگی وحشتناک و مشکوک نظام قاعد سیاست گذاری های کشور روی سیاست گذاری های تورم زا است از انجایی که طی سه دهه گذشته براساس یک مبانی روشن در سطح اندیشه توسعه در هم تنیدگی و پیوندهای میان سیاست های تورم زا که این قفل شدگی خطرناک وقتی که پیوند می خورد با اشتغال زدایی به جای عزت نفس و امیدواری در نزد مردم احساس حقارت و فلاکت را تشویق می کند از نظر تشدید آسیب پذیری ها و شکنندگی های نظام ملی در عرصه باعث ایجاد بحران سازی های خطرناکی می شود و بنابراین اگر ما واقعا بخواهیم خیری در این زمینه به جامعه برسانیم.

سازمان ها در پی انبوهی از رانت گیر کرده اند

وی در ادامه از سازه های رانتی در کشور رونمایی کرد: در یک سازمان رانتی شما با انبوهی از دور های باطل در هم تنیده روبرو هستید به طور مثال در ارتباط با سازه ذهنی بنده و محوری می توانید ببینید که از یک سو دچار توهم هستند ارز و ریال داشته باشید هیچ مشکلی وجود ندارد و وقتی که با دوران های جهش قیمت نفت روبرو می شویم تریکال در کتاب ممتاط خودش معمای فراوانی یا در فاصله سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ درآمد نفتی کشورهای نفتی ۱۱برابر شده است یعنی اتفاقی که این کشورها در مخیله خود هم نمی دیدند اما وقتی که این جهش در ارز برای ایران به طبع ریال پیش امد انقدر این شکسنندگی ها و مناسبات گسترش پیدا کرد که شعار مسوولین این بود که هرچه فریاد دارید برسر نفت بکشید یعنی اون سازه ذهنی دچار تناقض    می شود به دلیل ضعف های ساختاری است که در نظام است نفتی که اصلا کاری به کار آدمیت نداشت و در قعر زمین بود و ما کشاندیم و به صورت نابخردانه درآمدهایش را مورد استفاده قرار می دهیم اون متهم می شود به خودشان در آینه نگاه نمی کنند و این یک تاسف بزرگ است باید شناخته شود و با آن برخورد شود.

این استاد دانشگاه در بخشی از مصاحبه خود از نفرین منابع گفت: زمانی که پول زیاد است ذیل مفهموم نفرین منایع و بیماری هلندی فلاکت و فقر گسترده تر و عقب ماندگی را به خودشان و مردم می گویند وقتی هم که ارز ور یال در اختیار ندارندهیچ کاری نمی توانیم بکنیم و این بی مسولیتی و آویزه ای از بی خردی است که کشور را دچار فاجعه می کند.

طرح های دولت و مجلس نه تنها راهگشا نیست بلکه بحران زا است

وی راه نجات و راهگشایی ها را در حل بحران ها دانست و اعلام کرد که تمام این شکنندگی ها زا دولت و مجلس است گفت: اگر بخواهیم کشور را به صورت بنیادی نجات دهیم تا زمانی که نظام تصمیم گیری های کشور قادر به اتخاذ تصمیمات راهگشا نیست فور منابع نه تنها تسهیل کننده توسعه نیست بلکه تشدید کننده بحران ها است اگر حکومتگران به ویژه در دولت و مجلس اگر این موضوع را بفهمند به جرات می توان گفت دوسوم سیاست های نابخردانه ای که در این دو مرکز متوقف شوند کانون اصلی گرفتاری ما کمبود منابع نیست کانون اصلی گرفتاری ما ناتوانی در کاربست خردمندانه ای منافع سرشاری است که در اختیار داریم و در این زمینه در جای خودمش بحث شده است که نحوه استفاده نابخردانه از ظرفیت انسانی ما به مراتب شکستندگی تر از منابع ارزی و ریالی است.

وی از هیاهوهای رانتی گفت: به قاعده یک نظام تصمیم ناموفق آنچه که برسر منابع انسانی کشور می آید به کلیات و بدبختی بزرگ این سات که صدای نهادهای کارشناسی نیز در هیاهوهای رانتجویان به طور کل به حاشیه رانده می شود.

جمعیت ناچیز فعال در بخش تولید

وی در پایان از عدم افراد فعال در بخش تولید گفت: بارها گفته ایم که سهم جمعیتی که در تولید هیچ نقشی ندارند در حال افزایش است و اگر واقعا ذره ای درک توسعه گرا از سرنوشت توسعه وجود داشت فقط این داده یک بار مطرح می شد نظام تصمیم گیری های کشور اعلام وضعیت فوقالعاده می کردند اما انگار نه انگار .آن داده تکان دهنده این است طی چند سال گذشته براثر سیاست های تعدیل ساختاری به طور متوسط نزدیک به دوسوم کل جمعیت سنی فعال هیچ نقشی در تولید ملی ندارند اگر ما میفهمیم که انسان ها هدف برنامه های توسعه و مهمترین ابزار تحقق توسعه هستند نزدیبه دو سوم جمعیت فعال شما به حجاشیه رانده می شود و از آنها مشارکت زدایی می کنید معلوم است که با فاجعه رو به رو می شوید پس بنابراین مسئله سازه ذهنی یک بیچارگی بزرگ است که باید با همه طول و عرض و عواقبی که دارد شناسایی شود و در دستور کار قرار گیرد که ما بایک رفاق جمعی هم روبرو هستیم.