در طول دهه ها سیاستگذاری اقتصادی در ایران، سیاستهایی اعمال شد که آثار مخربی را بر اقتصاد و بنیه تولید در ایران گذاشت. مصائب اقتصاد ایران باید ملحوظ نظر اساتید اقتصاد در تحلیلها و سیاستگذار در سیاستهای اقتصادی قرار گیرد، تا اصلاحات اقتصادی پدید آید: فقدان سیاست پولی اصولی و عدم استقلال بانک مرکزی موجب تحمیل سیاستهای پوپولیستی بر اقتصاد شده و گسترش نقدینگی بیش از تولید را بدنبال داشته است.

قیمت گذاری دستوری  و پایین تر از بازار، که موجب ایجاد رانت شده و مخرب تولید است

عدم توجه به افزایش بهره وری و فناوری بهینه در تولید

عدم پایبندی به یک برنامه بلندمدت توسعه اقتصادی و تبعیت از روزمرگی و سیاست زدگی، که عدم توسعه را بدنبال داشته است.

نبود سیاست ارزی مناسب و بهینه، و وجود چند نرخی ارز که علاوه بر ایجاد رانت، موجب اختلال در تجارت شده است.

فضای نامطلوب کسب و کار، و وجود قوانین متعدد و بعضا متضاد که مانع ایجاد کسب و کار و تولید هست.

 حرف درمانی توسط سیاستگذار که تاثیری نامطلوب بر پارامترهای اقتصادی دارد، و این امر موجب تضعیف  بنیه اعتماد و سرمایه اجتماعی میان سیاستگذار و مردم شده است.

ساختار نامطلوب بودجه و ضد توسعه ای بودن آن، همراه با بودجه های موازی و ناکارآمد که بودجه جاری را بر عمرانی غالب کرده است

تاسی جستن به رفتار پوپولیستی  که موجب اتلاف منابع و فشار بر نقدینگی و تورم شده است

نبود دیپلماسی فعال اقتصادی و تاثیر پذیری اقتصادی از عوامل غیراقتصادی، بویژه سیاست زدگی اقتصاد

نبود تعامل معقول با دنیای خارج در راستای برنامه توسعه و گسترش فناوری و تکنولوژی مورد نیاز برنامه توسعه

   نبود روابط دیپلماتیک گسترده با جهان و روابط ضعیف و پرتنش با همسایگان که موجب گسترش تحریمها و محدودیت رشد اقتصادی شده است

نبود تعامل بین اساتید و اهل خبره اقتصاد با سیاستگذار در عمل، که برای تمشیت امور اقتصادی موجب اخذ تصمیمات اقتصادی ضعیف ضد رشد و توسعه شده است.

نبود سرمایه گذاری داخلی و خارجی، خروج سرمایه و نخبگان علمی و تجاری و اقتصادی از کشور.

بالاخره وجود  تورم ساختاری مزمن، گسترش فقر، تحریمها و گسترش نااطمینانی اقتصاد، کسری بودجه شدید و بخش عمومی ناکارآ، نبود فرهنگ صحیح در جامعه در خصوص کارآفرین و سرمایه گذار و …

  • نویسنده : دکتر محمدرضا منجذب؛ دانشيار دانشگاه خوارزمي