بیش از 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و 13 دولت را تجربه کرده ایم. تقریباً تاکید اصلی و اساسی برنامه های اعلام شده تمامی این دولت ها بر فقر زدایی و گسترش عدالت اقتصادی و اجتماعی بوده است. در همه دولت ها، تاکید بر پرداخت یارانه به شیوه های مختلف (مانند افزایش قیمت حامل های انرژی به بهانه رسیدن به عدالت اجتماعی و کاهش فقر و ...در دولت های احمدی نژاد، روحانی، طرح پیشنهادی موسوم به طرح وان)، دادن سبدهای کالایی مختلف و ... سایر سیاست های شناخته شده اقتصادی بوده است. بحث تخصیص سهمیه بنزین به افراد به جای خودروها در دولت فعلی نیز، در همین چارچوب قابل ارزیابی است و به همان سرنوشت برنامه های قبلی دچار خواهد شد. علیرغم این تلاش ها، روز به روز به فقیر زدایی می رسیم تا فقر زدایی.

مونا رمضانپور/اخیرا، گزارشی با عنوان نقشه راه دولت سیزدهم برای رونق تولید و کاهش تورم تهیه و منتشر شده است. پیام نوشتار حاضر این است که نشان دهد که این نقشه راه بیشتر آمال و آرزوی سیاستمداران است و به هیچ عنوان نه تورمی کنترل خواهد شد و نه تولید، رونقی پیدا خواهد کرد. در اقتصاد ایران  از دو عبارت اسمی “کنترل جمعیت” و “کنترل قیمت ها” استفاده زیادی می شود. جالب این جا است که این دو عبارت اسمی کلاً غلط هستند.  زیرا هم جمعیت و هم قیمت ها متغیرهای انباشت /انباره یا وضعیت هستند و نه متغیرهای کنترلی. تورم یک متغیر نرخ یا کنترلی است، اما سطح قیمت ها خیر. به این خاطر هست که دولت ها درک درستی از تورم و شیوه های مبارزه با آن ندارند. حال کنترل دستوری قیمت دقیقاً به چه معنا است؟ آیا می توان دمای بدن را در ۳۸ درجه نگه داشت؟ آیا می توان سطح قیمت ها را در یک عددی نگه داشت؟ پاسخ هر دو خیر است. تورم باید کنترل شود چون متغیر کنترلی است نه سطح قیمت ها. کنترل سطح قیمت ها هیچ مفهومی ندارد.

عوامل سخت افزاری، نرم افزاری و بد افزاری برای رونق تولید

هم چنان که روشن است نهاده ها، عوامل تولید و … از داخل جعبه سیاهی که فرآیند نامیده می شود، عبور می کنند و تبدیل به محصول می شوند. بنابراین نهاده ها، عوامل تولید ( مانند نیروی کار، سرمایه، زمین، مدیریت، منابع طبیعی) و فناوری به عنوان سخت افزارهای لازم برای تولید هستند. روابط بین کارگران، کارفرمایان، کارگران و کارفرمایان، و دولت و کارگزاران اقتصادی نیز نرم افزارهای لازم برای تولید هستند.  بدافزارهایی همچون رشوه و به طور کلی فساد نیز می توانند عامل یا مانع تولید باشند. هر کدام از این ها لازم و ملزوم یکدیگرند و تشریح کامل وضعیت آنها به مجال دیگری نیاز دارد.

مشکل تولید در کشور ما به این جعبه سیاه  و به طور خاص به نرم افزارها و بدافزارها مربوط می شود که نیازمند رمزگشایی توسط اقتصاددانان، جامعه شناسان، روانشناسان، حقوق دانان و سایر متخصصین علوم انسانی بی طرف و دلسوز  مملکت است. رونق تولید نیز در گرو همکاری همه جانبه هر سه قوه و در اولویت اول خواست مردم است.

وقتی صحبت از تولید است تنها تولید کالاها و خدمات مطرح نیست، بلکه تولید اندیشه و تولید علم نیز مطرح است.  تولید کالاها و خدمات زمانی صورت می گیرد که اندیشیدن باشد و اندیشه ها یی وجود داشته باشد. هر کدام از اینها نیز تحت تاثیر عوامل  سخت افزاری، نرم افزاری و بدافزاری هستند.

برای تولید کالاها و خدمات به مواد اولیه یا نهاده ها، عوامل تولید و … نیاز داریم. تولید کالا و خدمات خوب، نیازمند داشتن نهاده با کیفیت ( که خود تولید سایر افراد و یا طبیعت است ) و عوامل تولید با کیفیت مانند نیروی کار و سرمایه و مدیریت و فناوری به روز و مناسب و … است.

اقتصاد ایران ضعف آموزشی دارد

در اقتصاد ایران به دلایل متعدد و با توجه به این که تولید اندیشه ( اندیشیدن) کمتر اتفاق می افتد- به دلیل ضعف نظام آموزشی کشور از خانواده و مهد کودک تا دانشگاهها- و تولید علم ( اندیشه ها) به دلیل توجه خاص سیاستمداران و سیاست گذاران تنها در زمینه های بسیار خاص مانند فناوری های نانو و … است، تولید کالاها و خدمات نیز از رمق و رونق خاصی برخوردار نیست.

اساس اقتصاد مبادله است و اساس مبادله، اعتماد ( نمودی از سرمایه اجتماعی). اقتصاد ایران با این نوع سرمایه، مشکل جدی دارد. تولید کنندگان همکاری کمتری بین هم دارند. اغلب تولیدکنندگان با هم رقابت همراه با حذف رقیب را دارند  و نه رقابت همراه با رفاقت (تقویت هم و تقویت تولید ). در مجامع دانشگاهی کشور، همکاری علمی بین استادان یک دانشگاه با هم  ضعیف است و همکاری بین دانشگاهها تقریباً وجود ندارد. در یک کلام، تقریبا همدیگر را در کلیه صنوف قبول نداریم . برای رونق تولید باید به دنبال تقویت حس همکاری و همدلی و اعتماد و ….( تقویت سرمایه اجتماعی خصوصی) در بین فعالین کلیه صنوف باشیم. سرمایه اجتماعی مدنی (اعتماد مردم به دولت) به دلیل اتخاذ سیاست های نامناسب و ناکافی و ناکارا روز به روز در حال کاهش است.

تنظیم روابط بین کارگر و کارفرما چند سالی است که در اقتصاد ایران دچار مشکل است و لازم است براساس واقعیت های اقتصادی تعدیل شود‌. عدم رضایت هم کارگر و هم کارفرما از این قوانین، حکایت از نبود یک الگوی فکری معین دارد.

فرار مغز ها تنها موجب تخریب سرمایه های فیزیکی و انسانی و اجتماعی نمی شود؛ بلکه نرخ انباشت سرمایه های نمادین را به سرعت کاهش می دهد و مانع عمده رونق تولید می شود. کشور ایران سرشار از سرمایه های نمادین انسانی و فیزیکی است؛ اما متاسفانه به دلایل متعدد از جمله فرار مغز ها سرعت تشکیل و انباشت آن به سرعت در حال کاهش است. در سینما دیگر جمشید مشایخی متولد نمی شود، در ساختمان سازی و معماری، سی و سه پل و.‌‌.. ساخته نمی شود،  در پزشکی  برای دکتر خدادوست جایگزینی ایجاد نمی شود.  …..یکی از دلایل بی رمقی تولید در ایران عدم تشکیل سرمایه نمادین و گاهی اوقات و هزاران بار  متاسفانه، تخریب این نوع سرمایه ها است.

فناوری تولید مهره گمشده اقتصاد ایران

در اقتصاد ایران، فناوری تولید به کار گرفته شده  به دلایل متعدد منجر به تولید بیشتر نمی شود.

نوآوری در فرایند تولید به ویژه کارآفرینی، خود جعبه سیاهی در جعبه سیاه تولید است. برای کارآفرینی تعاریف متعددی وجود دارد و انواع زیادی دارد. کار آفرین فردی است که دنبال کشف فرصت ها و خلق فرصت ها است.  یک دسته بندی از کارآفرینی، کار آفرینی فرصت  و کارآفرینی ضرورت است. کارآفرین فرصت دنبال کشف و خلق فرصت های لازم است، اما کارآفرین ضرورت چون با  فرصت های شغلی کمتری روبرو است دست به کار آفرینی می زند.

یک سوال مهم این است که آیا همه کارآفرینان نقش یکسانی در اقتصاد و تولید دارند و یا خیر؟ وضعیت اقتصاد ایران چگونه است؟

برای پاسخ به این سوال از یک دسته بندی دیگر از کار آفرینان استفاده می کنیم.  ویلیام بامول در سال ۱۹۹۰ کار آفرینان را به سه دسته کارآفرین مولد, کار آفرین نامولد و کار آفرین مخرب تقسیم کرده است. کار آفرین مولد فردی است که با کشف فرصت ها و خلق فرصت های جدید ( همان کارآفرینی فرصت) منجر به” خلق ثروت” می شود و همان مفهوم عادی کارآفرینی را دارد. کار آفرینی نامولد منجر به “توزیع ثروت” می شود، بدون آن که ثروتی تولید شود.  فعالیت های افزونه خواهانه (رانت جویانه)  جزو کار آفرینی نامولد است. برخی فعالیت مجرمانه مثلاً کلاهبرداری های حرفه ای این روز ها جزو کارآفرینی مخرب هستند که باعث” از بین رفتن ثروت” می شوند.

تورم چیست؟ و تحت تاثیر چه عواملی است؟

تورم، به افزایش مداوم و پیوسته سطح عمومی قیمت ها اطلاق می شود. این امکان وجود دارد که در یک دوره زمانی مشخص، قیمت برخی کالاها افزایش و برخی دیگر کاهش پیدا کند، اما در کل، سطح عمومی قیمت ها افزایش یابد و تورم داشته باشیم. اما چه عواملی منجر به افزایش سطح عمومی قیمت ها و بنابراین تورم می شوند؟

دلایل متعددی وجود دارد که به نیروهای سمت عرضه و تقاضا قابل دسته بندی است. اما در این نوشتار روی دو بحث خاص متمرکز خواهیم شد: هزینه های تولید و انتظارات. قیمت یک کالا، براساس هزینه تولید آن تعیین می شود. بدیهی است که افزایش هزینه های تولید، منجر به افزایش قیمت کالاها و خدمات و بنابراین تورم می شود. اما هزینه های تولید خود بر دو نوع است: هزینه های تبدیل و هزینه های مبادله. اولی به لحاظ فنی لازم و دیگری به لحاظ فنی غیر لازم. هزینه های تبدیل  هزینه هایی هستند که در فرایند تبدیل نهاده ها به ستاده ها به لحاظ فنی لازم هستند و باید این هزینه ها صورت گیرد. اما هزینه های مبادله هزینه هایی هستند که در این فرایند، به لحاظ فنی لازم نیستند. برای مثال در تولید پفک نمکی به  مواد اولیه  و عوامل تولید مانند نیروی کار و سرمایه و ماشین آلات نیاز داریم؛ اما فشار برای استخدام افراد ناکارا، پرداخت رشوه، هزینه های مربوط به پی گیری و وصول چک بلامحل، دوربین های مدار بسته و …. هزینه های غیر ضروری (هزینه های مبادله) هستند.

انتظارات تولید کنندگان و مصرف کنندگان از قیمت های آتی و به تعبیری فرایند و شیوه شکل گیری انتظارات، عامل مهم دیگری است که می تواند بدون هر گونه تغییری در سایر عوامل، منجر به افزایش نرخ تورم شود. آینده با نا اطمینانی های زیادی رو برو است و مصرف کنندگان و تولید کنندگان ناچار به شکل دهی انتظارات خود هستند. چنانچه این انتظارات به درستی شکل دهی نشوند می تواند مشکل افرین باشد. (قبلا درباره اهمیت تثبیت انتظارات و اولویت اول دولت سیزدهم در روزنامه اقتصاد پویا، شماره  4413 تاریخ  6 آذر ۱۴۰۰مطلبی نوشته ام)

ایران کشوری است با منابع طبیعی، فیزیک و انسانی بسیار غنی. بنابراین هزینه های تبدیل زیاد نیست؛ اما آنچه که مانع رونق و جهش تولید در ایران شده است، زیادتر بودن هزینه های مبادله است. این هزینه ها به واسطه نبود بسترهای لازم برای اندیشیدن، تولید علم و نبود دانش کافی برای تولید کالاها و خدمات است.  

در حال حاضر با ابرچالشی به نام “به هم ریختگی انتظارات” (نام گذاری از بنده است) روبرو هستیم. بدون شکل دهی صحیح این انتظارات و تثبیت آن به گونه ای که تکلیف فعالین اقتصادی مشخص باشد، هیچ برنامه و یا نقشه راهی با موفقیت عمل نخواهد کرد.

 راه حل برون رفت از مشکلات اقتصادی: انقلاب نهادی

برای کاهش هزینه های مبادله و تثبیت انتظارات در ایران و با توجه به وضعیت بسیاری از متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ایران، به مرحله ای رسیده ایم که، باید “انقلاب نهادی” (نام گذاری از بنده است) در نهادهای اقتصادی-حقوقی، اجتماعی –فرهنگی و سیاسی صورت گیرد. اما نهاد چیست؟ و انقلاب نهادی به چه معنا است؟

انقلاب در لغت به معنای تغییر اساسی، تحول و نقطه عطف است. اما برای نهادها تعاریف بسیار زیادی وجود دارد. ساده ترین و قابل فهم ترین تعریف را داگلاس نورث (برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳) مطرح کرده است. از دید گاه وی، نهادها قوانين بازي در جامعه هستند. به عبارت دیگر، نهادها قید و شرط هایی هستند که روابط متقابل انسان‌ها با يكديگر را شكل مي‌دهند و این قید و بندها توسط خود افراد وضع و اعمال می شوند. در نتيجه نهادها باعث می شوند که  انگيزه‌هاي نهفته در مبادلات (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) بشري ساختارمند شوند. نهادها (قواعد بازی) با سازمان ها (بازی گران)، متفاوت هستند. در واقع، سازمان‌ها گروهي از افراد با اهداف مشترك هستند. نهادها بر شیوه تولید اندیشه ( اندیشیدن)، تولید علم (اندیشه ها)  و تولید کالاها و خدمات اثر گذار هستند و انواعی دارند. در ساده ترین و قابل فهم ترین دسته بندی، نهاد ها را می توان به نهادهای رسمی و نهادهای غیر رسمی تفکیک کرد. نهادهای رسمی  به طور ساده به قوانین نوشته شده و رسمی مانند قانون اساسی و قوانین و مقررات و ….. و نهادهای غیر رسمی به قوانین نانوشته مانند آداب و رسوم و سنت ها و … اشاره دارد. بسیاری از نهادهای رسمی به آسانی تغییر می کنند؛ اما اغلب نهادهای غیر رسمی به سختی تغییر می یابند. این که در کشوری مانند ایران در دو استان فارس و اصفهان با نهاده های یکسان، تولید متفاوتی حاصل می شود به نهادهای غیر رسمی مربوط می شود.

براساس نکات مطرح شده در قالب ۱۵ نکته نوشته شده و بسیاری از مشکلات دیگر در یک جمله می توان گفت که:رونق تولید، کاهش تورم و برای غلبه بر مشکلات عمیق اقتصادی موجود، نیازمند تغییرات نهادی گسترده (اقتصادی-حقوقی، سیاسی، و اجتماعی-فرهنگی) و عمیق (در زمینه تولید علم، تولید اندیشه و تولید کالاها و خدمات) و یا در یک کلمه تحقق یک “انقلاب نهادی”  هستیم.