✓ توسعه(Development) ادبیات توسعه در جهان پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده و رو به سمت تکامل گذاشته است و هدف از آن یافتن چگونگی بهبود شرایط کشورهای عقب مانده برای رسیدن به وضعیت مناسب همچون کشورهای پیشرفته و توسعه یافته است. دو مفهوم «رشد» و «توسعه» البته مفاهیمی متفاوت و از نظر معنا […]

✓ توسعه(Development)

ادبیات توسعه در جهان پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده و رو به سمت تکامل گذاشته است و هدف از آن یافتن چگونگی بهبود شرایط کشورهای عقب مانده برای رسیدن به وضعیت مناسب همچون کشورهای پیشرفته و توسعه یافته است.

دو مفهوم «رشد» و «توسعه» البته مفاهیمی متفاوت و از نظر معنا دارای تمایز هستند.

«رشد» مفهوم «کمّی» است، در حالی که «توسعه» به دلیل وابستگی آن به انسان، پدیده ای «کیفی» و فراگیر در جامعه است و نمی تواند تنها در یک بخش از آن رخ بدهد، چون توسعه حد و مرز مشخصی ندارد.

چیزی که اغلب در بررسی مفهوم توسعه مورد غفلت واقع شده و فراموش می شود، این است که هر صاحب نظر بنا به زمینه مورد علاقه و تخصّص خود، توسعه را از همان جنبه دارای ارزش و اهمیت می شمارد در صورتی که «توسعه» پدیده ای تک ساحتی نیست، بلکه فرآیندی همه جانبه است که در تمام ابعاد اجتماعی اثرگذار است و همچون رشد اعضاء بدن انسان، پیکر و کالبد جامعه نیز برای رسیدن به توسعه بایستی رشد تدریجی و طبیعی داشته و به صورت متوازن پیشرفت کند.

بنابراین، توسعه معطوف به بهبود ابعاد مختلف اقتصادی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و… است که منجر به بهبود کیفیت زندگی مردم یک جامعه و تعالی انسان خواهد شد.

مناسب نیست بدون توجه به ابعاد مختلف توسعه و صرفاً با اولویت دادن به یک جنبه از آن، برای یک جامعه برنامه ریزی کرد یا اینکه توجه به جنبه های دیگر توسعه را موکول به زمانی در آینده نمود.

✓ سرمایه اجتماعی(Social Capital)

مفهومی است که تقریباً از دهه ۱۹۸۰ میلادی وارد متون توسعه اقتصادی، جامعه شناسی و سیاسی شده و یک مفهوم بین رشته ای است که در چند حوزه، نظریه پردازان برجسته روی آن کار می کنند که از آن جمله، می توان به کارهای افرادی چون جیمز کلمن، پیربوردیو، رابرت پانتام و فرانسیس فوکویاما اشاره کرد.

سرمایه اجتماعی الگوی مطلوب برای انجام کارهای درون گروهی است و هر چه میزان آن بالاتر باشد دستیابی گروه به اهداف خود با هزینه کمتری انجام می گیرد اگر در گروهی به سبب نبود ویژگی هائی مانند اعتماد و هنجارهای مشوق مشارکت، سرمایه اجتماعی به اندازه کافی فراهم نباشد، هزینه های همکاری افزایش خواهد یافت و تحقق عملکرد، بستگی به برقراری نظام های نظارتی و کنترل پرهزینه پیدا خواهد کرد.

در مقابل، وجود سرمایه اجتماعی به میزان کافی و مناسب، سبب برقراری انسجام اجتماعی و اعتماد متقابل شده و هزینه های تعامل و همکاری های گروهی کاهش می یابد و در نتیجه عملکرد گروه بهبود می یابد.

جوهر سرمایه اجتماعی، سرمایه نهفته در روابط متقابل اجتماعی است که صرفاً در جریان یافتن کنش و واکنش های اجتماعی پدید آمده، قابل استفاده است و با از هم پاشیدن کنش ها فرو می رود و تنها با جریان یافتن مجدد کنش ها سر برآورده و به راه می افتد.

وجه تمایز سرمایه اجتماعی با سایر سرمایه ها این است که سرمایه اجتماعی در خود کنشگران مستقر نیست و در فردیت آنها شکل نمی گیرد، بلکه جایگاه آن در روابط کنشگران با سایرین است.

لذا به زبان اقتصاد، کالائی عمومی است و ملک شخصی افرادی که از آن سود می برند نیست، زیرا بر خیرخواهی، عطوفت و کرامت دیگران بستگی دارد، پس یک سرمایه است.

می توان گفت سرمایه اجتماعی مجموعه ای از هنجارها، ارزشهای غیر رسمی، قواعد عرفی و تعهدات اخلاقی است که رفتارهای متقابل افراد در چهارچوب آنها شکل می گیردو موجب تسهیل روابط اجتماعی افراد می شود و معمولاً به افزایش همکاری و مشارکت اجتماعی افراد می انجامد.

✓ سرمایه اجتماعی و توسعه

سرمایه اجتماعی باعث توسعه می شود.

برای مثال: سرمایه اجتماعی در یک سازمان عبارت است از اعتماد میان کارکنان، سطح رضایت شغلی و کیفیت ارتباطات.

وجود شبکه های اجتماعی قوی موجب عملکرد بالا و کارآمدی نیروی کار در سازمان شده و فراهم شدن وضعیت سالم امور در انسجام سازمانی، مشارکت اجتماعی و اعتماد متقابل و سپس رشد و کارآمدی سازمان ها و توسعه را شکل می دهد.

طبق تعریف بانک جهانی از سرمایه اجتماعی در سال ۱۹۹۸،« سرمایه اجتماعی در جامعه ای مفروض در برگیرنده نهادها، روابط، نظرگاه ها و ارزش هائی است که بر کنش و واکنش های بین مردم حاکم اند و در توسعه اقتصادی و اجتماعی سهم دارند»

بانک جهانی، سرمایه اجتماعی را حلقه گمشده توسعه و مطلوبیت اقتصادی عنوان کرده است( فاین، بن، ۱۳۸۵)

بنابراین، سرمایه اجتماعی یکی از مؤلفه های اساسی در توسعه و ثبات یک کشور به حساب می آید.

دکتر محسن رنانی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در مقاله ای تحت عنوان «نقش سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادی»، سرمایه اجتماعی را پایه ای ترین سرمایه برای شکل گیری یک اقتصاد پویا می داند.

وی معتقد است که «بدون بازسازی سرمایه اجتماعی، هیچ امیدی به شکل گیری فرآیندهای اصلاح و توسعه در ایران نمی رود…

رشد سرمایه اجتماعی موجب رشد اقتصادی بالاتر می شود و رشد اقتصادی نیز معمولاً توسعه یافتگی به همراه می آورد. توسعه یافتگی نیز خود موجب ارتقای سرمایه اجتماعی می شود. اکنون در این فرآیند، هرچه سرمایه اجتماعی تقویت شود، فرآیند توسعه یافتگی تقویت شده است»

بررسی ها و مطالعات انجام شده نشان می دهد سرمایه اجتماعی منبع کنش جمعی و کیفیّت روابط اجتماعی است.

توسعه نیز به عنوان یک خواست جمعی از درون سرمایه اجتماعی ناشی از ارتباطات اجتماعی به هم پیوسته بیرون می آید و نقش دولت در این میان بسیار بارز است.

«جان فیلد (John Field)، استاد دانشگاه استرلینگ در انگلستان در کتابی تحت عنوان «سرمایه اجتماعی»، ضمن توجه به نحوه جانمائی افراد و گروه ها در شبکه های اجتماعی و کمّ و کیف در افتادن کنشگران اجتماعی با این شبکه ها، در فصل سوم همین کتاب با نام «قدم زدن در طرف تاریک»، سویه های منفی سرمایه اجتماعی را مورد توجه قرار داده و می نویسد: «اساساً سرمایه اجتماعی به عنوان یک تیغ دو لبه عمل می کند و می تواند مانع توسعه باشد»

✓ چرایی سقوط سرمایه اجتماعی در ایران

اگر توسعه را به میزی تشبیه کنیم که روی چهار پایه استوار است، می‌توان این پایه‌ها را: سرمایه‌ اقتصادی، سرمایه‌ انسانی، سرمایه‌ اجتماعي و سرمایه‌ نمادین تلقّی کرد که نگهداشتِ سقفِ این پدیده (یعنی توسعه)، نیازمند وجود هر چهار پایه‌ آن است. 

بررسی ماهیّت و کارکردِ این چهار رُکنِ توسعه، در این مقال نمی‌گنجد. لذا در ادامه به بررسی مفهوم و علل كاهش سرمایه‌ اجتماعی که یکی از ارکانِ توسعه محسوب می‌شود، پرداخته می شود و اهمیتِ اعتماد و مشارکتِ مدنی مورد بررسی قرار داده می‌ شود.

بی حرمت شدن قانون توسط مقامات حکومتی ، بی ثباتی سیاسی و اقتصادی ، تغییرات مداوم قواعد و رویه های رسمی ، فساد مقامات ، تبعیض هایی که حکومت میان گروه های مختلف شهروندان روا می دارد، بی صداقتی مسئولان ، اقداماتی که موجب شکاف بین جامعه و حکومت یا بین گروه های اجتماعی و حتی بین افراد می شود، فریب کاری های آشکار مقامات و سیاستگذاران ، سوء استفاده از ارزش های اخلاقی و اجتماعی و دینی و نظایر اینها اقداماتی هستند که زمینه های تضعیف سرمایه اجتماعی را از سوی حکومت فراهم می آورد.

در سال‌های اخیر از سرمایه اجتماعی، به‌ عنوان زیر بنای رشد و توسعه اقتصادی هر جامعه یاد‌ می‌شود. بانک جهانی، سرمایه اجتماعی را به ‌عنوان “ثروت نامرئی یک کشور” در نظر می‌گیرد و آن را در برگیرنده نهادها، روابط و هنجارهایی می‌داند که تعاملات اجتماعی را شکل می‌دهند.

نتایج نشان دهنده این است که در کشورهای با سرمایه اجتماعی بالا؛ شاخص‌های حکمرانی خوب، دسترسی به اینترنت، میزان ثبت‌نام در آموزش عالی و نرخ مشارکت زنان اثر مستقیم و معنی‌داری بر رشد اقتصادی دارند و شاخص‌ فساد اثر منفی بر رشد اقتصادی دارد.

در کشورهای با سرمایه اجتماعی پایین شاخص فساد، اثر منفی و معنی‌دار بر رشد اقتصادی دارد. شاخص‌های حکمرانی خوب و نرخ مشارکت زنان برای کشورهای با سرمایه اجتماعی پایین، بی معنی بوده و اثر دسترسی به اینترنت بر رشد اقتصادی کشورهای با سرمایه اجتماعی پایین، منفی و معنی‌دار و اثر میزان ثبت‌نام ناخالص درآموزش عالی مثبت و معنی‌دار می‌باشد.

تعاریف مختلفی از سرمایه اجتماعی بیان شده است که فصل مشترک و جامع آنها را در تعریف زیر می‌توان گنجاند: سرمایه اجتماعی، پتانسیل نهفته در روابط میان افراد و گروه‌های یک جامعه است که باعث انجام صحیح تر و بهتر کارهای آنها می‌شود.

به عبارت دیگر، سرمایه اجتماعی به‌عنوان یک متغیر نهان، مجموعه‌ای منسجم از هنجارها، ‌روابط، ‌تعهدات و ارزش‌های مادی و معنوی یک جامعه است که از طریق مولفه‌هایی همانند اعتماد، صداقت، تعهد، مشارکت، تلاش مستمر و عدالت، قابل شناسایی و ارزیابی است. اگر سرمایه اجتماعی در یک جامعه از وضعیت مناسبی برخوردار باشد، مردم به یکدیگر و به سازمان‌ها و نهادها اعتماد می‌کنند و از این طریق امورات آنها با کارآیی بیشتری پیش می‌رود. اگر این اعتماد و انسجام بین مردم و دستگاه‌های دولتی کمرنگ باشد، در روابط اجتماعی و عملکرد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه اختلال به وجود می‌آيد.

براساس یافته های علمی و پژوهشی معتبر، سرمایه اجتماعی در ایران در حال کاهش است و وضعیت چندان مناسبی ندارد. در دهه پنجاه سرمایه اجتماعی در ایران در حال کاهش بود، ولی با وقوع انقلاب اسلامی روندی افزایشی پیدا کرد و بر میزان آن افزوده شد. اما با پایان جنگ، روند کاهشی سرمایه اجتماعی آغاز شد و از ابتدای دهه هفتاد تاکنون ادامه یافته است. متاسفانه در سال های اخیر نیز بر شتاب کاهش آن افزوده شده است. افزایش چشمگیر چک‌های برگشتی، افزایش پرونده‌های دادگاه‌ها و افزایش طلاق، برخی از پیامدها و نشانه‌های کاهش سرمایه اجتماعی در ایران هستند. در شرایطی که سرمایه اجتماعی وضعیت مطلوبی نداشته باشد مردم به یکدیگر و مهم‌تر از آن به نهادهای اجرایی اعتماد نمی کنند. بنابراین حرف مسئوولان را در تصمیم‌گیری‌های خود دخیل نکرده و در اقداماتی که برای توسعه و آبادانی کشور انجام می‌شود مشارکت فعالی نمی‌کنند. نتیجه طبیعی این اتفاقات این خواهد بود که دیگر مردم منافع گروهی را بر منافع فردی ترجیح نداده و اولویت را منافع فردی و شخصی قرار می دهند.

به عنوان نمونه به یک مورد ملموس اشاره می شود؛

توسعه درون‌زا وقتی رخ می‌دهد که سرمایه‌دار با اتکاء به نیروی کار ماهر و با آموزش و ارتقای نیروی کار

داخلی بکوشد فن‌آوری‌های جدید و روش‌های تولیدی تازه و کالاهای جدید ابداع و معرفی و تولید کند. در این فرآیند است که نیروی کار هم نقش خلاق خود را پیدا می‌کند و هم هویت و جایگاه ویژه‌ای در مناسبات تولیدی پیدا می‌کند. 

اما وقتی کارفرما می‌بیند می‌تواند به راحتی با گرفتن وام‌های ارزان از دولت، دست به واردات فن‌آوری‌های جدید بزند

چه نیازی می بیند که نیروی کار خودش را تکریم کند، آموزش دهد، حمایت کند و او را در فرآیند ارتقای کارخانه و صنعتش مشارکت دهد؟

دولتمردان و کارشناسان باید با درک اهمیت سرمایه اجتماعی؛ در سیاست‌گذاری‌ها، تصمیم سازی ها، تصمیم‌گیری‌ها و تحلیل‌های آینده خود به این سرمایه مهم توجه بیشتر و ممتازی کنند و از اتخاذ تصمیم‌هایی که با واقعیت جامعه همخوانی ندارند اجتناب کنند. از این طریق می‌توان بهره وری عملکردها را افزایش داد و در بهره وری منابع انسانی گام های ارزنده ای برداشت و شاهد توسعه بیش از پیش کشورمان در تمام حوزه های توسعه باشیم.

✓ نتیجه گیری:

اگر بپذیریم که سرمایه اجتماعی در جهت پیوند گروه های اجتماعی و تقویت تعاملات ناشی از آن گام بر می دارد، این رویکرد برای برنامه های توسعه نیز توفیق آفرین خواهد بود. البته قبل از اجرای هر ایده و نظریه ای بایستی آن را از طریق مطالعه موردی بررسی کرد و سپس بستر مناسب را برای بهره وری از سرمایه های انسانی، اقتصادی و فیزیکی فراهم ساخت تا اثربخشی تمام زمینه ها برای رسیدن به رشد و توسعه فراهم شود.

به نظر می آید طی کردن راه های تکامل و توسعه در ابعاد مختلف آن بدون سرمایه اجتماعی ناهموار و دشوار است و می بایست ضمن برطرف کردن نقاط ضعف آن، در جهت گسترش زمینه های بروز و ظهور سرمایه اجتماعی و پیاده سازی آن در بستر مناسب اقدام کرد.

  • نویسنده : جواد راستی ، پژوهشگر ارشد اقتصاد سیاسی توسعه