شکل اقتصاد در ایران تعریفِ سه گانه دولتی، تعاونی و خصوصی را دارد. با آنکه در قانون اساسی بر ضرورت حمایت از دو بخش خصوصی و تعاونی در اقتصاد تاکید شده است ، در عمل بخش تعاونی که هیچ ، بخش خصوصی قابل اعتنایی هم وجود ندارد. در مقابل این اقتصاد دولتی و شبه دولتی بوده است که در همه ی این سالها مانع رشد آن دو بخش بوده است. حجم سرمایه در گردش در اقتصاد کوچک ایران و تعلق بخش عمده آن به دولتی ها و شبه دولتی ها و نهادها مصداق این سخن است.

ولی بطور کلی می توان گفت از دردهای اصلی اقتصاد ایران ، سیاسی بودن آن است و متغیرهایی که روی آن اثر کرده و می کنند ، عمدتاً از این جنس است،  حال آنکه اقتصاد تابع سیاست نیست ، بلکه سیاست باید مطیع اقتصاد باشد.آینده اقتصاد ایران تحت تأثیر دو دسته متغیر شامل متغیرهای داخلی و خارجی قرار دارد. از یک‌سو نحوه مدیریت اقتصاد، تصمیم‌گیری برای رفع مشکلات بخش تولید و رشد آن در ترسیم آینده اقتصادی نقش دارد و از سوی دیگر تحولات خارجی و ارتباط ایران با سایرکشورها و میزان محدودیت‌هایی که برکشور اعمال می‌شود، اثر قابل توجهی بر اقتصاد ایران دارد.

اما بطور کلی مشکل اصلی بیکاری و ورشکستگی کارخانه های داخلی است. وقتی سلیبریتی ها و مسولان خودمان اشکارا از برندهای خارجی استفاده می کنند و در ودیوار شهرپر ازتبلیغات خارجی است چگونه از مردم انتظار می توان داشت که از تولیدات داخلی استفاده کنند. وقتی چین انواع واقسام خودروهای بی کیفیت خود را در بازارهای ایران  تست وآزمایش می کند چگونه می توانیم به آینده خودرو سازی کشور امیدوار باشیم. پس با این وجود انتظار اینکه شرایط اقتصادی ایران با تغییر دولت بهبود پیدا کند تفکر کودکانه ای ست و حتی تصور اینکه تولید ناخالص واقعی ایران در بازه ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ به‌صورت میانگین ۱٫۶ درصد رشد نماید غیر قابل تصور است چرا که مسوولان ما در طول سالهای گذشته بیشتر به فکر تسکین درد بوده اند و هرگز به این فکر نکرده اند که رفع درد کشور ما توجه به تولید داخلی ست ما نباید چشم امید به روسیه وچین و یا هر کشور دیگر داشته باشیم و تنها راه عبور از بحران ها ترمیم زیر ساخت های تولید صنعتی و خودکفایی کشور است شعاری که سالهاست مقامات می دهند ولی در اجرا به واردات جنس های آماده از چین و تخریب زیربنای تولید کشور ختم می شود.

  • نویسنده : مونا ربیعیان