سیر تحول نظریات مالی را می‌توان در چند دسته تقسیم بندی نمود: 1- مالی کلاسیک: مبنای این نظریات، رفتار عقلایی افراد و سرمایه‌گذاران بود. عمده نظریات مهم در فاصله سالهای 1950 تا 1970 بوجود آمد که مهم‌ترین آنها شامل تئوری مدرن پرتفولیو (MPT)، تئوری قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (CAPM)، تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ (APT)، تئوری بلک و شولز در قیمت‌گذاری اوراق اختیار معامله بود.

فرض اصلی در تمامی این نظریات، کارا بودن بارار بود.  2- مالی نئوکلاسیک: مدل‌های کلاسیک با فرض حاکم بودن عقلانیت مطلق شکل گرفتند و به همین دلیل مورد انتقاد بسیاری از رفتارگرایان مالی قرار گرفت. در آنجا بود که فرضیه بازار کارا مطرح شد و سه شکل کارایی بازار مورد مطالعه قرار گرفت.  پس از آن نظریات مربوط به عقلانیت محدود مطرح گردید. هر چند میزان عقلانیت در تصمیم گیری در نظریات نئوکلاسیک تا حدی محدود گردید، اما باز هم این نظریات مورد چالش و انتقاد قرار گرفتند، از این حیث که عوامل موثر بر رفتار افراد را مد نظر قرار نمی‌دهند. ۳- مالی رفتاری: در دهه ۸۰ میلادی، بحث مالی رفتاری شکل گرفت رفتارشناسي مالي شاخه‌اي از علم مالی است كه رفتار بازارهاي مالي را  با رويكرد روانشناسی مورد بررسی قرار می‌دهد. مالی رفتاری شاخه‌ای از علوم رفتاری است که به بررسی مسایل مالی از یک نگاه علمی اجتماعی وسيع‌تر، شامل توجه به روانشناسی و جامعه‌شناسی و نيز حذف چارچوب‌های عقلی و منطقی صرف می‌پردازد. برهمين اساس در دو دهه اخير تمرکز بسياری از مباحث مالی از تحليل‌های آماری و اقتصاد سنجی بر روی قيمت ها و سودها به سمت روانشناسی انسانی تغيير کرده و با نگاهی بازتر و با استفاده از مفروضات واقعی‌تر نسبت به مدیریت مالی نوین به تبيين و توضيح رفتار بازارهای مالی می پردازند. مکتب یا دیدگاه مالی رفتاری که از تلفيق روانشناسی و مالی به وجود آمده است اظهار می‌دارد که روانشناسی در تصميم‌گيری مالی نقش ایفا می‌نماید. از آنجا که خطاهای شناختی و انحرافات بر نظریات سرمایه‌گذاری اثر می‌گذارند، بنابراین بر انتخاب‌های مالی نيز اثر گذارند. در مالی رفتاری این ادعا مطرح می‌شود که گاهی برخی از عوامل اقتصادی کاملاً عقلایی رفتار نمی‌کنند.

مالی رفتاری در دو سطح خرد و کلان بررسی می‌شود: در سطح کلان، به بررسی بازارهای مالی و ویژگی‌های آن پرداخته می‌شود و در سطح خرد با مطالعه رفتار افراد، نظریه‌های نئوکلاسیک به چالش کشیده می‌شوند و سوگیری‌های سرمایه‌گذاران در سطح فردی مطالعه می‌شود. در سطح کلان، اساساً با این سوال مواجهیم که آیا بازارهای مالی کارا هستند یا خیر. در سطح خرد مالی رفتاری دو سوال اصلی وجود دارد که بسیاری از محققان در پی پاسخگویی به آن برآمده‌اند: آیا سرمایه‌گذاران عقلایی رفتار می‌کنند؟ آیا اشتباهات شناختی و احساسی می‌تواند بر تصمیمات سرمایه‌گذاری اثرگذار باشد؟ اصولا شناخت سوگیری‌های رفتاری در سطح خرد، یکی از چالش‌های اصلی مالی رفتاری بوده است. شاید بیش از ۵۰ سوگیری رفتاری یا همان تورش رفتاری شناخته شده باشد. این سوگیری‌ها به طور کلی در دو دسته شناختی و احساسی طبقه‌بندی می‌شوند. تصحیح سوگیری‌های شناختی با تمرین و مشاوره امکان‌پذیر است. اما سوگیری‌های احساسی را نمی‌توان به راحتی تصحیح نمود. برخی از سوگیری‌های شناختی عبارتند از فرا اعتمادی، نماگری (طبقه‌بندی موضوعات و تفکرات بر اساس تجربيات گذشته)، اتکا و تعدیل (مبنا قراردان یک رقم اولیه ذهنی) ، خوداسنادی، آشنا انگاری (برآورد احتمال وقوع یک پيامد براساس ميزان شيوع یا رواج آن در زندگی و تجربيات فرد)، توان‌پنداری (احساس توانایی کنترل پیامدها)، دیرپذیری (نادیده گرفتن اطلاعات جدید). ار بین سوگیری‌های احساسی می‌توان به این موارد اشاره نمود: داشته بیش نگری (قایل بودن ارزش بيشتر برای دارایی‌‎های در تملک فرد)، حساب‌انگاری (تمایل افراد به کدگذاری و طبقه‌بندب پیامدهای اقتصادی)، زیان‌گریزی، دگرگون‌گریزی (چیدمان گزینه‌ها به گونه‌ای انجام می‌شود که منجر به تایید وضع موجود گردد).

در واقع این تورش‌های رفتاری نوعی گرته‌برداری از خطاهای ادراکی هستند. اثر فرا اعتمادی یکی از این تورش ها و از اصلی‌ترین دلایل ایجاد حباب‌‎های مالی است. بررسی این ویژگی رفتاری بر ميزان ریسک‌پذیری افراد می‌تواند پيش‌بينی‌های صحيح‌تری را در خصوص معاملات بازار تبيين کند.

كارشناسان مالی رفتاری معتقدند رفتارهایی همچون ترس و طمع مي‌توانند موجب نوسانات چشمگير در بازارهاي مالي شوند. بدين ترتيب بايد به افراد از منظر روانشناسانه نگريست كه در بسياري مواقع تحت تاثير احساسات واقعي، رفتاري كاملا متفاوت با منطق اقتصادي از خود نشان مي‌دهند. یکی دیگر از رفتارهای اثرگذار در بازارهای مالی، اعتماد به نفس کاذب است و معمولا بدين صورت نمايان مي‌شود كه افراد در انتخاب سهام و پيش‌بيني بازده بازار، خود را تواناتر از سايرين قلمداد مي‌كنند. عدم خویشتن‌داری، ظاهربینی و بسیاری از رفتارهای دیگر نیز نقش اثرگذاری در شکل‌دهی روندهای بازار دارد.

سخن آخر اینکه، مالی رفتاری را باید جدی گرفت، زیرا بازیگران اصلی بازارهای سرمایه، انسانها هستند که از یک ساختار پیچیده فکری برخوردار بوده و هیچ‌گاه رفتار آنها در موقعیت‌های مختلف، قابل پیش‌بینی نیست. دلیل اینکه یک سهم در بازار فراتر از ارزش ذاتی آن معامله می‌شود و یک سهم دیگر به مراتب، کمتر از ارزش ذاتی خود، همین موضوع است. متاسفانه یا شاید خوشبختانه یک الگوریتم مشخص برای پیش‌بینی رفتار افراد وجود ندارد. همین موضوع باعث می‌شود در بازار سرمایه شاهد بازدهی‌های غیر نرمال در بسیاری از سهام باشیم و فرصت‌های آربیتراژ در موقعیت‌های مختلف در بسیاری از سهام پیش‌ می‌آید. ی

  • نویسنده : امیر هوشمند/ کارشناس بازار سرمایه