عصر چهارشنبه خبری مبنی بر واژگونی اتوبوس منتشر شد که در آن دو خبرنگار جانشان را از دست دادند نکته این تصادف این بود که راننده اتوبوس درجریان نقص فنی موجود در اتوبوس بوده و با این علم مسافران را به مقصد می برد اما یک لحظه به جان مسافرانی که در آن اتوبوس بودند حتی فکر هم نکرده بود.

خبرنگاری برای کسانی که در این کار هستند عشق به حساب می آید چرا که در این کار نه آینده معلومی دارند نه امنیت شغلی اما به خاطر عشقی که به این کار دارند ادامه می دهند با توجه به اینکه بیمه خبرنگاران همچنان در هاله ای از ابهام است دستمزد ومزایایی که برای این افراد در نظر گرفته شده است حتی هزینه رفت و آمد آنها هم نمیشود اما با این حال به کار خود ادامه می دهند تا بتوانند بلکه برخی از حقایق را برای مردم بازگو کنند.

اما وقتی به سوانح روز چهارشنبه فکر می کنیم به این میرسیم که راننده بی فکری که نتوانسته جان مسافرانش را تضمین کند رو به رو می شویم جان آدمی انقدر بی ارزش شده است که راننده به خودش اجازه می دهد با اتوبوسی که نقص فنی داشته مسافر جا یه جا کند و در نهایت تنها اتفاقی برای این سهل انگاری در نظر گرفته می شود عدم رانندگی برای انی راننده تا آخر عمر در نظر گرفته شده است واقعا خبرنگار هم نه اما دو انسان در این سانحه جان خود را از دست داده اند.

این ها همه از یکسو از سوی دیگر جاده های ناامنی که در کشور وجود دارد هم بی دلیل نمی تواند باشد با عرض تسلسیت گفتن دو عزیز از بین ما رفته زنده نخواهند شد حداقل به خاطر آن عزیزانی که جان خود را از دست می دهند تلاش کنیم جاده های کشور را امن سازیم.

خبرنگاران همیشه در خط مقدم بودند و هستند همیشه و همه جا به فکر مردم به فکر ساختن آینده بهتر اما چیزی که نصیبشان می شود مرگ و زندانی شدن است به امید روزی که رسانه ها در داخل کشور حداقل آزاد باشند برای سخن گفتن.

  • نویسنده : مونا ربیعیان